کتاب «»[مرد چهل سکه‎ایL'Homme aux quarante ecus یا The Man of Forty Crowns] نوشته ولتر[François-Marie Arouet] با ترجمه احسان دستغیب و مقدمه محسن رنانی از سوی نشر نگاه معاصر منتشر شده است. «مرد چهل سکه‎ای» اثری طنزآمیز از فیلسوف و نویسنده عصر روشنگری، ولتر، است که در سال 1768 منتشر شد.

خلاصه مرد چهل سکه‌ای» [L'Homme aux quarante ecus یا The Man of Forty Crowns] فرانسوا ـ ماری آروئه [François-Marie Arouet] ولتر

ولتر با نام واقعی «فرانسوا ماری آروئه»، زاده 21 نوامبر 1694 و درگذشته 30 می 1778، فیلسوف و نویسنده برجسته فرانسوی است. ولتر در پاریس به دنیا آمد. او در هفت سالگی مادر خود را از دست داد و در خانواده‎ای مذهبی بزرگ شد. ولتر در مدرسه لوئی کبیر تحصیل کرد، در آنجا زبان لاتین و یونانی آموخت و بعدها نیز بر ایتالیایی، اسپانیایی و انگلیسی مسلط شد. او بر خلاف علاقه پدرش، که می‎خواست پسرش حقوقدان شود، نویسندگی را در پیش گرفت.

این کتاب با بهره‌گیری از شوخ‌طبعی و نقد اجتماعی تیزبینانه، به بررسی سیاست‌ها و نظریه‌های اقتصادی زمان خود، به‌ویژه تأثیر مقررات دولتی بر زندگی افراد عادی می‌پردازد. رمان فلسفی اجتماعی که در آن جستارهای گوناگونی مورد بررسی قرار می‎گیرند، ولتر گریزی به مباحث اقتصادی و نیز علوم طبیعی می‎زند و نظریه‎های واهی و عملکرد سیاستگذاران را نقد می‎کند. سپس به تقبیح شرارت‎های غیر میهن دوستانه مذهبی‎های مذموم و تن آسایان مقدس نما می‎پردازد و بردباری و خردورزی را ارج می‎نهد.

رمان، حول مردِ دهقانی می‎گردد که در آغاز درآمدی چهل سکه‎ای دارد که میانگین درآمد فرانسوی‎ها در آن برهه زمانی است.(1786م) او دربند فقر و تنگدستی است و از میزان مالیات‎ها طمع ورزی واسطه‎ها در تجارت تباهی دیوان سالاری و تبعیض به نفع روحانیون به ستوه آمده است. در ادامه اما ارثیه‎ای به او می‎رسد و آندره تبدیل به «موسیو آندره» می‎شود او برای خود کتابخانه‎ای بنا می‎کند و با خواندن و اندیشیدن دریچه ذهنش را می‎گشاید و با دانشمندان گوناگون به گفت و شنود می‎نشیند. «موسیو آندره ولتر» به این نتیجه می‎رسد که بسیاری از قوانین نه بر اساس، حقیقت بلکه از تعصبات ناشی می‎شوند او محفل دانشوارانه و ادبی تشکیل می‎دهد و از هر کیش و اندیشه‎ای را به آن‎جا دعوت می‎کند تا بدین گونه به ژرف اندیشی و آگاهی شهروندان یاری رسانده باشد.

تلاش‌های مرد چهل سکه‌ای برای پیمودن راه خود در میان بوروکراسی و تکیه بر عقل سلیم به‌جای نظریات پیچیده، نشان‌دهنده اعتقاد ولتر به عقلانیت و عمل‌گرایی است. ولتر از راه‌حل‌های عملی و درک انسانی از حکومت و اقتصاد دفاع می‌کند و بر این باور است که نظریات بدون درک تجربه زیسته مردم محکوم به شکست‌اند. «مرد چهل سکه‎ای» با استفاده از طنز و کنایه، مشکلات اساسی نظریه‌های اقتصادی را که به نیازهای واقعی مردم توجه نمی‌کنند، به تصویر می‌کشد.

این اثر خاص ولتر، در قالب یک رمان فلسفی یا رساله‎ای در حوزه اقتصاد سیاسی و نیز متنی اجتماعی و پرورشی است. در این اثر با پردازش شخصیتی که ابتدا شهروندی آسیب پذیر و بی‎بضاعت است و درآمد ناچیز سالانه چهل سکه‎ای دارد، به توصیف وضعیت مردمی می‎پردازد که پیامدهای ناخوشایند و ویرانگر تصمیمات مسئولین کشوری و لشکری، بر دوش آن‎ها سنگینی می‎کند و آنچه در جامعه می‎گذرد را با گوشت و پوشت خود لمس می‎کند.

نویسنده در تلاش است تا تفکراتش، انتقادهایش، غضبش و بعضا نیز راهکارهایش را در باب فساد گسترده در دستگاه ادارای و دیوان سالاری، گردش مالی، مالیات‌ها و فرآینده اخذ آن، بدهی خزانه داری سلطنتی، تورم و دستکاری پولی و همچنین ملاحظات اجتماعی و زناشویی را ابراز داشته و دیدگاهش را ارائه کند.

مرد چهل سکه ای احسان دستغیب

آنچه مسلم است علاقه فراوان به تامل در دانش اقتصاد نزد این فلیسوف فرانسوی عصر روشنگری است. او حتی در اواخر عمر که مقداری گوشه عزلت گزیده بود، از پیگیری و توجه به حیطه اقتصاد و امور مالی باز ننشست. ولتر در این اثر بر این نکته تاکید می‎کند و گریز به این موضوع می‎زند که فقر و تهیدستی مالی، چگونه فرصت آموختن، مطالعه و داشتن ذهن آزاد برای اندیشیدن و تبلور یک ذهن پرسشگر را از انسان می‎گیرد.

این کتاب، با پیش کشیدن تناقضات، قوانین تبعیض آمیز و ناکارآمد، مقررارت مالیاتی و سوء مدیریت، به شیوه‎ای که حمل بریک رویارویی مستقیم نشود، آن را به باد انتقاد و تمسخر می‎گیرد. او منتقدان خود را از نیشخندی گزنده، همراه با چاشنی تحقیری ادیبانه بی‎نصیب نمی‎گذارد.

مترجم در ترجمه این اثر، تمامی تلاشش این بوده تا با مطالعه دقیق و جامع شرایط آن برهه تاریخی، هم نزدیک‎ترین ترجمه و تفسیر از متن ارائه، و هم بیشترین میزان تطابق زبان شناسانه، با در نظر گرفتن جغرافیای زمان و تاریخ، لحاظ شود، تا بدین شیوه؛ ترجمه‎ای شیوا ارائه گردد. بدین منظور، به هدف درک و فهم بیشتر خواننده و اشراف بیشتر بر فضای مورد نظر نویسنده و قرار گرفتن در شرایط اجتماعی دوران نگارش اثر، پاورقی‎های مفیدی به‎عنوان توضیحات تکمیلی، افزوده شده است. از آنجا که اصلی‎ترین هدف مترجم، وفاداری به متن اصلی و انتقال فضای داستان با توجه به احساسات و حساسیت‎های نویسنده است، تلاش دارد که تا حد امکان، سبک نویسنده در چارچوب زبان پارسی امروزی، انتقال داده شود.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...