رمان «در سکوتِ حرف‌هایمان» [Nel silenzio delle nostre parole] نوشته سیمونا اسپاراکو [Simona Sparaco] با ترجمه هدا عربشاهی از سوی نشر آفتابکاران به بازار کتاب رسید.

در سکوت حرف‌هایمان» [Nel silenzio delle nostre parole] نوشته سیمونا اسپاراکو [Simona Sparaco]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، سیمونا اسپاراکو در رمان «در سکوتِ حرف‌هایمان» از احساسات مادرانه می‌گوید و آنچه هر فرزندی در طول زندگی از عشق و علاقه مادر به خود درک می‌کند و می‌بیند، روایت می‌کند.

در توضیح ناشر آمده که سیمونا اسپاراکو، نویسنده ایتالیایی زمانی که با کنجکاوی، خبری را درباره حادثه آتش‌سوزی برج گِرنفل لندن در روزنامه‌ها می‌خواند، نمی‌دانست طرح اولیه رمان «در سکوتِ حرف‌هایمان» را در ذهن خلاقش خواهد زد.

او داستان مادرانی را در این کتاب روایت می‌کند که نیاز دارند برای احساسات مادرانه‌شان صدایی برای ابراز وجود بیابند. صدایی که در این رمان به وضوح قابل شنیدن است. اسپاراکو که خود مادر دو فرزند است با الهام از شعری تحت عنوان «اولین و آخرین نام» معتقد است اولین نامی که بر زبان می‌آوریم و نیز آخرین نامی که پیش از مرگ به آن پناه می‌بریم «مادر» است. حوادث داستان در برلین آلمان می‌گذرد.

هدا عربشاهی، مترجم، نویسنده و روزنامه‌نگار رمان «در سکوت حرف‌هایمان» را از زبان ایتالیایی ترجمه کرده است. حق ترجمه به فارسی این رمان را آژانس ادبی «ویکلی سَتلا»، مالک کپی‌رایت آن، به نشر آفتابکاران واگذار کرده است.

جایزه ادبی DeA Planeta ایتالیا در سال 2019 به سیمونا اسپاراکو برای نوشتن این رمان تعلق گرفت. جایزه ادبی د پلانتا در اسپانیا بیش از هفتاد سال اعتبار دارد و از سال ۲۰۱۹ در ایتالیا هم برگزار می‌شود.

رمان «در سکوت حرف‌هایمان» نوشته سیمونا اسپاراکو، در 246 صفحه، به قیمت 68 هزار تومان، در قطع رقعی، جلد شومیز، با ترجمه هدا عربشاهی و از سوی نشر آفتابکاران به چاپ رسید.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...