رمان «پسر باورنکردنی» [The Impossible Boy] نوشته لئونی اگنیو [Leonie Agnew] با ترجمه فریده خرمی توسط انتشارات آفرینگان منتشر و راهی بازار نشر شد.

پسر باورنکردنی» [The Impossible Boy] نوشته لئونی اگنیو Leonie Agnew

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نسخه اصلی این‌کتاب سال ۲۰۱۶ چاپ شده است.

لئونی اگنیو معلم و نویسنده کودکان است. او اهل زِلاندِ نو است و به‌جز «پسر باورنکردنی»، سه‌کتاب دیگر در کارنامه دارد.

عنوان اصلی این‌کتاب هم «پسر غیرممکن» و درباره پسربچه‌ای نامرئی به‌نام وینسنت گام است که می‌خواهد از پسربچه کوچکی به اسم بنجامین محافظت کند. اما به‌جز بنجامین کسی نمی‌تواند او را ببیند. داستان این‌رمان درباره بحبوحه جنگ و آشوب است. از همه‌بدتر این‌که هیولاهایی هم در کمدها وجود دارند که باید با آن‌ها جنگید.

در جهانی که داستان این‌کتاب رخ می‌دهد، بچه‌های یتیم‌شده از جنگ، مجبورند برای زنده‌ماندن دست به دزدی بزنند؛ درختان خشکیده گل می‌دهند و هرچیزی هم ممکن است. در چنین‌جهانی است که وینسنت باید از بنجامین مراقبت کند؛ در حالی‌که کسی او را نمی‌بیند.

«پسر باورنکردنی» ۲۹ فصل و یک موخره با عنوان «و بعد…» دارد.

در قسمتی از این‌رمان می‌خوانیم:

شب، بنجامین خوابش نمی‌برد. توی تخت می‌نشیند، بالشتش را محکم، جوری که انگار ممکن است ناپدید شود، توی بغل می‌گیرد و برای مادرش گریه می‌کند. بعضی شب‌ها این‌جوری است. نمی‌دانم چرا، اما وقت خوابیدن بدترین زمان است. شاید چون بیشترِ حمله‌های هوایی شب‌ها اتفاق می‌افتد و نیروهایی مثل غول‌های پاگنده راهشان را در شهر باز می‌کنند.
نمی‌شود برای بن دل نسوزاند.
بن چیزهای عجیب غریبی مثل شیر گرم با نعنای خرشده می‌خواهد و مابین سکسکه‌هاش یک عالم سوال به سمت من شلیک می‌کند. «وینس، کی قراره جدول‌ضرب یادم بده؟»
«من یادت می‌دم.»
البته اگر زنده بمانم.
«وینس، به نظر تو بهشت وجود داره؟»
این دیگر سوال سختی است. حرف‌های لاکی هنوز توی سرم می‌پیچد، امکان دارد که من فرشته نگهبان باشم؟ آگاهی با انگشت‌هاش ضرب می‌گیرد، ایده را سبک‌سنگین می‌کند اما نمی‌پذیرد، گرچه قدرت‌ها و نامرئی‌بودنم را توضیح می‌دهد...
«وینس؟» بن منتظر است.
«اوه، آره.»
«پدر و مادرم می‌رن بهشت؟»
«اوم، البته.»

این‌کتاب با ۲۸۸ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۳۲ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...