رمان سه‌جلدی «یو. اس. ای.» [U.S.A. Trilogy] نوشته جان دوس پاسوس [John Dos Passos] با ترجمه علی کهربایی توسط نشر ثالث منتشر و راهی بازار نشر شد.

یو. اس. ای.» [U.S.A. Trilogy] نوشته جان دوس پاسوس [John Dos Passos]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، جان دوس پاسوس نویسنده این‌اثر حجیم، به گفته ای.ال. دکتروف نویسنده معاصر آمریکایی که مقدمه‌ای برای این‌کتاب نوشته، هرچند با ارنست همینگوی و اسکات فیتز جرالد دوست و هم‌دوره بوده، اما نه به زیبایی‌شناسی مردانه همینگوی و نه خیال‌پردازی خودویرانگر فیتز جرالد گرایش داشته است. او بیش از ۴۰ کتاب و رمان و تعداد زیادی مقاله و یادداشت در کارنامه دارد و سه‌گانه «یو.اس.ای» مهم‌ترین اثر اوست و در آمریکا به‌ نام اودیسه دوس پادوس معروف است.

اولین‌جلد سه‌گانه «یو.اس.ای» با عنوان «مدار ۴۲ درجه» درباره بازه زمانی سال ۱۹۰۰ تا جنگ جهانی اول است. این‌کتاب سال ۱۹۳۰ منتشر شد. جلد دوم هم با نام «۱۹۱۹» سال ۱۹۳۲ و سومین جلد این‌سه‌گانه هم سال ۱۹۳۶ با عنوان «پول کلان» به چاپ رسید. نوشته‌های این‌سه‌جلد در ظاهر جدا از هم و بریده به‌نظر می‌آیند اما سازنده یک‌کل و واحد منسجم‌اند.

پیشگفتار ای.‌ال.دکتروف، یادداشت مترجم و گاهشمار زندگی دوس پادوس، سه‌بخشی هستند که ابتدای نسخه ترجمه فارسی این‌اثر چاپ‌ شده‌اند و سپس متن رمان سه‌جلدی چاپ شده است.

در قسمتی از این‌داستان می‌خوانیم:

دور میز گردی وسط اتاق ناهارخوری شلوغ دو جوان صورت‌چاق با دهان‌های بزرگ و پیراهن‌های راه‌راه صورتی و کراوات‌های سبز نیلی کمرنگ و کت‌وشلوار سفید نشسته بودند. در حالی که همچنان مشغول جویدن غذا بودند از جا برخاستند و هنگامی که قاضی، مارگو را معرفی کرد، دستش را محکم تکان دادند. دوقلو بودند. دوباره که نشستند، یکی از آن‌ها چشمکی زد و انگشت اشاره چاقش را تکان داد. «خانومی، ما شوما رو توی پامز دیدیم، ای شیطون، ای شیطون.»
قاضی گفت: «خب پسرا، چه حال، چه خبر؟» یکی از آن‌ها با دهان پر جواب داد: «بهتر از این نمی‌شه.» قاضی گفت: «آخه پسرا، این بانوی جوان می‌خواد چندتا سرمایه‌گذاری کوچیک سریع بکنه که برگشتش هم سریع باشه...» دوقلوها زیر لب غری زدند و به جویدن ادامه دادند.

این‌سه‌گانه با مجموع ۱۸۳۷ صفحه، شمارگان ۵۵۰ نسخه و قیمت ۳۲۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...