مراسم هفتمین دوره جایزه ابوالحسن نجفی با اهدای جایزه به نیلوفر صادقی برای ترجمه رمان «در آمریکا» از سوزان سانتاگ و ابوالفضل الله‌دادی برای ترجمه «باغ‌های تسلا» اثر پریسا رضا برگزار شد.

جایزه ابوالحسن نجفی به نیلوفر صادقی و ابوالفضل الله‌دادی رسید

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، علی‌اصغر محمدخانی، معاون فرهنگی موسسه شهر کتاب در مراسم پایانی هفتمین دوره جایزه ابوالحسن نجفی که سه‌شنبه، ۲۴ بهمن‌ماه در شهر کتاب شهید بهشتی برگزار شد، اظهار کرد: این جایزه بیشتر به رمان و مجموعه داستان کوتاه اختصاص دارد. فراخوان جایزه در تیرماه اعلام شد و در بازه زمانی دوماهه مترجمان و ناشران آثار خود را به دبیرخانه ارسال کردند. ۶۰ کتاب به دبیرخانه رسید و هیئت داوران شامل ضیاء موحد، مهستی بحرینی، عبدالله کوثری، حسین معصومی همدانی، امید طبیب‌زاده، موسی اسوار و آبتین کلگار کتاب‌ها را به دقت مطالعه و بررسی کردند و و هشت کتاب به مرحله نهایی رسید.

امید طبیب‌زاده، استاد زبان و ادب فارسی و از داوران جایزه ابوالحسن نجفی نیز در این مراسم با بیان اینکه نویسندگان ما کم‌کم برای خواندن آثار غربی، به مترجمان وابسته شدند، گفت: استاد معصومی همدانی می‌گوید: «مترجمان کاری که در زبان فارسی می‌کنند، قابل مقایسه با کار مترجمان غربی نیست». در فرهنگ‌های اروپایی برخی از مفاهیم وجود دارد و نیاز نیست مفاهیم را به وجود بیاورند. اما هر رمانی که ترجمه می‌شود مفهومی را به زبان فارسی می‌آورد که قبلا نبوده و همین است که شأن کار مترجم را در زبان فارسی بیشتر می‌کند، در حدی که نام مترجم هم‌اندازه نام نویسنده می‌آید در حالی که در غرب نام مترجم را روی جلد نمی‌آورند.

آبتین گلکار، مترجم زبان روسی و داور جایزه ابوالحسن نجفی نیز در ادامه مراسم درباره نیما حضرتی مترجم تازه درگذشته که با کتاب «قصه‌های آشوب» نوشته جوزف کنراد، نامزد این دوره شده بود، گفت: ما مترجم جوان و با نثر پخته‌ای را از دست دادیم. اثری که زنده‌یاد حضرتی از جوزف کنراد انتخاب کرده بود، متن پیچیده‌ای دارد و مبتنی بر توصیف و ترجمه توصیف کار مشکلی است.

او با خوانش قسمت‌هایی از ترجمه نیما حضرتی گفت: مترجم تصویری را که نویسنده می‌خواسته توانسته برای مخاطب ایرانی بیان کند و به نظرم این موفقیت مترجم است. به خانواده او و جامعه ادبی تسلیت می‌گویم که به‌زودی این مترجم را از دست دادیم.

سپس مهشید میرمعزی، مترجم که به دلیل کارنامه‌اش در حوزه ترجمه در این مراسم از او تجلیل شد، مترجمان را پلی میان فرهنگ‌های مختلف خواند و با بیان اینکه کتاب‌هایی را ترجمه کرده که دوست داشته است زیرا هیچ‌گاه به سفارش ترجمه نکرده است، گفت: ولی دو کتاب هستند که پاره تن من هستند؛ کتاب «دنیای دیروز» و «وزن کلمات». حس عجیب و غریبی نسبت به این کتاب‌ها دارم و شاید دارم بین فرزندانم فرق می‌گذارم. «دنیای دیروز» ۷۰ سال پیش نوشته شده و مردم از آن سال‌ها دارند کتاب را می‌خوانند و تردید ندارم ۷۰ سال دیگر هم می‌خوانند. «وزن کلمات» آخرین کتاب پاسکال مرسیه است و قهرمان داستان «وزن کلمات» مترجم است و در آنجا به امر ترجمه و زندگی مترجم پرداخته است.

جایزه ابوالحسن نجفی

او در ادامه جملاتی از این کتاب را درباره مترجم خواند و سپس گفت: ادبیات اهداف و رسالت‌های زیادی دارد که یکی از مهم‌ترین اهدافش امیدبخشی است. امید در ادبیات ایران به‌خصوص شعر ایران جایگاه خاصی دارد. امید پیونددهنده گذشته و آینده است. وظیفه ادبیات از این حیث نشان دادن نور در انتهای دهلیز است. حتی ادبیات ضد جنگ با وجود اینکه مخاطرات جنگ را آشکار و عریان بیان می‌کند، نشان می‌دهد در دوران ناامیدی هم می‌توان نوشت، کار کرد و ادامه داد. همین نوشتن نشان از امید دارد و نویسندگان در اوج ناامیدی هم بنویسند، باز برای روشن کردن حقایق و کاشتن امید در دل خوانندگان به قلم فرمان حرکت می‌دهند. هدف مخاطب از خواندن هر اثر گسترش معلومات و تجربه نویسنده است که همه این‌ها نشان از امید دارد، امید به آینده‌ای روشن‌تر. هرچند ناامیدی امری طبیعی است اما نباید دست از کارکردن برداریم و اجازه دهیم ناامیدی ما را منفعل کند. اگرچه در حال حاضر حفظ امید کار ساده‌ای نیست.

نیلوفر صادقی، مترجم که با ترجمه رمان «در آمریکا» از سوزان سانتاگ در این جایزه برگزیده شد، درباره این کتاب و رویکردی که سوزان سانتاگ برای نوشتن این رمان داشته با توجه به مصاحبه‌های او توضیح داد.

ابوالفضل الله دادی، مترجم که با ترجمه رمان «باغ‌های تسلا» از پریسا رضا در این جایزه شایسته تقدیر شد، نیز با اشاره به این‌که در چهار دوره از هفت دوره نامزد این جایزه بوده است، گفت: من رکورددار نامزدی در این جایزه هستم و خوشحالم این نامزدی طولانی به پایان رسید.

الله‌دادی سپس درباره سوء تفاهمی که برای جایزه نگرفتن کتاب «نقشه و قلمرو» که در سال گذشته نامزد جایزه نجفی بود، پیش آمد سخن گفت و اظهار کرد: انتظار داشتم از من دعوت می‌شد تا درباره این موضوع صحبت شود و بگویند اشتباه می‌کنید اما باید به جایزه ابوالحسن نجفی بیشتر توجه شود و این جایزه بی شباهت به جایزه گنکور نیست زیرا یک بار به مترجم می‌دهند.

الله‌دادی در ادامه درباره «باغ‌های تسلا» و چالش‌های ترجمه آن و واکنش نویسنده به ترجمه این کتاب گفت و یادآورد شد: کتاب «عطر معصومیت» از این نویسنده بیش از یک سال است که توقیف شده است.

این مترجم با بیان اینکه نشان جایزه را برای خود نگه می‌دارد، اظهار کرد مبلغ جایزه را که ۵ میلیون ‌تومان است به تجهیز کتابخانه مدرسه دوران دبیرستانش، دبیرستان انقلاب اسلامی ورزنه اهدا می‌کند.

................ هر روز با کتاب ................

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...