کتابخانه عمومی نیویورک مجموعه‌ای از آثار ادبی و اموال شخصی «جی. دی. سالینجر»‌ را به مدت سه ماه به نمایش می‌گذارد.

به گزارش ایسنا به نقل از گاردین،‌ این نمایشگاه بزرگ که بازدید از آن برای عموم مردم  آزاد خواهد بود مجموعه‌ای از اموال شخصی و آثار ادبی این نویسنده، از نسخه اصلی تایپ‌شده «ناتور دشت» تا قفسه‌ای از کتاب‌های کتابخانه شخصی او را به نمایش خواهد گذاشت.

این نمایشگاه که به همت پسر و همسر سالینجر برگزار می‌شود از هجدهم اکتبر آغاز به کار می‌کند. عکس‌هایی از دوران کودکی،‌ جوانی و میانسالی این نویسنده، مکاتبات میان «سالینجر» و برخی از دوستان و نویسندگان هم‌دوره‌اش همچون «ارنست همینگوی»،‌ لوازم دوران کودکی این نویسنده از جمله کاسه‌ای که در سن ۱۰ سالگی در یک کمپ تابستانی ساخت و سپس تمام عمر از آن نگهداری کرد، دفترهای یادداشت، پاسپورت، پیپ، عینک و ساعت‌مچی از جمله آثاری هستند که در این نمایشگاه به نمایش گذاشته می‌شوند.

این نمایشگاه شامل برخی از توصیف‌های این نویسنده از خودش نیز می‌شود که تاکنون هیچ‌گاه منتشر نشده‌اند.

«جروم دیوید سالینجر» متولد اول ژانویه ۱۹۱۹ در منهتن نیویورک، با انتشار رمان «ناتور دشت» در سال ۱۹۵۱ و به فروش رساندن میلیون‌ها نسخه از آن به شهرت جهانی رسید. هرچند موفقیت «ناتور دشت» موجب شهرت فراوان «سالینجر» شد، اما او با گوشه‌نشینی، از مردم دوری می‌کرد و به‌ ندرت داستان یا کتابی از او منتشر می‌شد. انزوای سالینجر به اندازه‌ای بود که طی سه دهه گذشته هیچ مصاحبه‌ای از او در رسانه‌های جهان منتشر نشد.

سالینجر که مجموعه داستان کوتاه «۹ داستان» را در سال ۱۹۵۳ بعد از «ناتور دشت» نوشت، در سال ۱۹۶۱ «فرانی و زویی» را منتشر کرد و دو سال بعد «تیرهای سقف را بالا بگذارید نجاران» را که متشکل از دو رمان کوتاه بود به چاپ رساند.

آخرین اثر به چاپ‌رسیده از این نویسنده سرشناس به ژوئن سال ۱۹۶۵ برمی‌گردد که «شانزدهم هپ‌ورث ۱۹۲۴» را در مجله «نیویورکر» منتشر کرد.

«یادداشت‌های شخصی یک سرباز»، «هفته‌ای یک‌بار آدمو نمی‌کشه»، «نغمه غمگین»، «دلتنگی‌های نقاش خیابان چهل و هشتم»، «بالابلندتر از هر بلندبالایی»، «جنگل واژگون» و «درست قبل از جنگ با اسکیموها» از معروف‌ترین آثار «جی. دی. سالینجر» هستند.

بنیاد «سالینجر» در ماه فوریه نیز اعلام کرد قرار است مجموعه‌ای از آثار چاپ‌نشده این نویسنده فقید را برای اولین‌بار منتشر کند.

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...