نویسنده نیجریه-انگلیسی می‌گوید جایزه ۱۰ هزار پوندی کِین [Caine prize] به او به عنوان یک نویسنده تجربی زن و سیاه‌پوست اعتماد به نفس داده است.

10 هزار پوند جایزه‌ی داستان کوتاه گریس جونز  ایرنوز اوکوجی [Irenosen Okojie]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا؛ نویسنده تحسین‌شده، ایرنوز اوکوجی [Irenosen Okojie] موفق به کسب جایزه کِین برای نویسندگان افریقایی شد. جایزه‌ای که از آن به عنوان «بوکر افریقایی» یاد می‌شود. این جایزه برای او که احساس می‌کرد در حاشیه کار می‌کند اعتماد به نفس مضاعفی به همراه آورده است.

این نویسنده نیجریه-انگلیسی روز دوشنبه بعدازظهر جایزه ۱۰ هزار پوندی کِین را برای داستان کوتاه خود «گریس جونز» [Grace Jones] از آن خود کرد. داستان خواننده‌ای که برای مرگ خانواده‌اش در آتش‌سوزی سوگواری می‌کند. داوران این جایزه داستان او را داستانی بنیادی خواندند که با منطق، زمان و مکان بازی می‌کند، و آن را پرریسک، خیره‌کننده، خلاقانه و جسورانه توصیف کردند.

اوکوجی گفت: «من داستان‌های تجربی عجیب می‌نویسم. و فکر می‌کنم بسیار مهم است که به داستانی تجربی که توسط زنی سیاه‌پوست مثل من نوشته شده اهمیت داده شود، زیرا برای مدتی طولانی احساس می‌کردم که در حاشیه فعالیت می‌کنم. مردم اغلب از نوشته‌های من از منظر موضوع و سبک متعجب می‌شوند. وقتی درباره یک داستان افریقایی حرف می‌زنیم، داستان‌هایی شبیه به داستان من تنوع خود را نشان می‌دهند.»

کنِت اولومیا تارپ، رئیس هیئت داوران گفت: «سفر شخصیت اصلی داستان، سیدرا، زن جوانی که از مارتینیک به لندن نقل مکان می‌کند به زیبایی و بدون هیچ مرز مشخصی در میان اکتشافات تجربیات همگانی، رنج غیرقابل توصیف، لذت و فرار و تجربه خاصِ سیاه و افریقایی بودن در یک شهر جهانی نظیر لندن را به خوبی تصویر می‌کند.»

تارپ گفت: «این داستان پرمایه و درخشان است و نثری خیره‌کننده دارد. داستانی که تصورات خارق‌العاده‌ای را به نمایش می‌گذارد و مهم‌تر از همه داستانی در سطح جهانی از یک نویسنده افریقایی است.»

با ادامه اعتراضات «جان سیاهان مهم است»، او اضافه کرد داستان اوکوجی کاوشی درخور توجه از چیزی ارائه می‌دهد که می‌تواند معنای تجسم و نمایش سیاه بودن در دنیا باشد.

اوکوجی گفت گریس جونز واقعی را همواره بسیار الهام‌بخش یافته و می‌خواسته این ایده تلاش برای تضعیف دردهای گذشته را با پنهان شدن زیر یک شخصیت دیگر بررسی کند. او گفت: «من واقعا به نوشتن داستان‌هایی با مرکزیت زنان سیاه‌پوست و رنگین‌پوست علاقه‌مند هستم. اما دوست دارم این کار را با این دنیاهای تاریک خیالی انجام دهم، مرزهای قالب‌ها و ایده‌های از پیش تعیین‌شده را از میان بردارم تا خواننده تجربه متفاوتی را احساس کند.»

داستان «گریس جونز» که سال گذشته در کتاب «لیسه دریایی» [Nudibranch] اوکوجی منتشر شد، دومین مجموعه داستان کوتاه و سومین کتاب اوست. او در حال حاضر مشغول نوشتن دومین رمان خود است اما فرآیند نوشتن داستان کوتاه را «شتاب‌زده» و سرشار از «حس اضطرار» می‌داند.

او می‌گوید: «هرگز نمی‌خواهم خوانندگانم منفعل باشند. به عنوان یک نویسنده وقتی پای صفحه کاغذ می‌نشینم خودم را به چالش می‌کشم. بنابراین به عنوان یک پیامد جانبی، خواننده هم به چالش کشیده و کنجکاوی‌اش برانگیخته می‌شود و درنتیجه تجربه منفعلانه‌ای نخواهد داشت. همه ما انسان هستیم و این درباره وسعت و مجال انسانیت است و همچنین واداشتن مردم به همدلی با شخصیت‌هایی که ممکن است لزوما با آنها همدلی نکنند.»

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...