محمد میرکیانی از معرفی کتاب «قصه‌های شب چله» به‌عنوان منبع آموزشی زبان فارسی دانشگاه باکو در جمهوری آذربایجان خبر داد.

محمد میرکیانی قصه‌های شب چله

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر محمد میرکیانی، نویسنده و پژوهشگر، گفت: به‌تازگی کتاب «قصه‌های شب چله» که چندسال پیش آن را با محوریت قصه‌ها و حکایت‌های ادبیات فارسی برای بچه‌ها نوشتم، توسط دانشگاه باکو در جمهوری آذربایجان، به‌عنوان یکی از منابع آموزش رشته زبان فارسی این‌دانشگاه معرفی شده است.

وی افزود: این‌کتاب مجموعه‌ قصه‌هایی برای نوجوانان بود که توسط خانم عصمت اوا استاد زبان فارسی دانشگاه باکو، به ترکی آذربایجانی ترجمه شده است. ترجمه این‌کتاب سال ۲۰۰۹ انجام شد و به‌تازگی به‌عنوان منبع آموزشی معرفی شده است.

دختر دانا، دو روباه، دو مسافر، کیمیاگر، جام زرین،‌ شمشیر گوهرنشان، خواجه و سگ شکاری و ... عناوین برخی داستان‌های مندرج در «قصه‌های شب چله» هستند.

پیش از این‌رویداد و چندسال پیش، کتاب «شب‌های شیرین» میرکیانی هم، به‌عنوان منبع نگارش رساله دکتری سحر عبدربه استاد دانشگاه عین‌الشمس قاهره مورد استفاده قرار گرفته بود.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...