مجموعه داستان «انفیه‌دان باگومبو» نوشته کورت ونه‌گات با ترجمه روحی افسر و شهرزاد مهدوی از سوی انتشارات کلاغ سفید منتشر شد.

به گزارش مهر، این مجموعه شامل داستانهایی است از تجربه‌های نویسنده از جنگ جهانی دوم که با سنت داستانگویی طنزآمیز آمریکایی همراه شده است.

کتاب انفیه‌دان باگومبو شامل 22 داستان است که عنوان برخی از آنها عبارتند از پیشنهاد با صرفه، بچه بی‌استعداد، عروس دست‌ساز،‌ سال دومی جاه‌طلب،‌ تقدیم به بابانوئل نیک گنده، مشاور بی جیره و مواجب و پسری که از دخترها فرار می‌کرد.

در داستان این آقا پسر من می‌خوانیم: این کارخانه سازنده بهترین پمپهای سانتریفوژ جهان بود و به مرل واکونر تعلق داشت. خود او بینانگذار کارخانه بود. تازگیها شرکت ریخته‌گری و قالبسازی جنرال مبلغ دو میلیون دلار به او پیشنهاد کرده بود. مرل نه شریکِ سهامداری داشت و نه پشیزی به کسی بدهکار بود. پنجاه و یک سال داشت و زنش مرده بود. یک وارث داشت؛ یک پسر. اسم پسرشان را به یاد بنجامین فرانکلین، فرانکلین گذاشته بودند.

کورت وونه‌گات (1922-2007) چندین رمان و مجموعه داستان در کارنامه خود دارد که از آن جمله می‌توان به سلاخ‌خانه شماره پنج، صبحانه قهرمانان، اسلپ استیک، محبوس و مجمع الجزایر گالاپاگوس اشاره کرد.

کتاب انفیه‌دان باگومبو با شمارگان 2000 نسخه در 396 صفحه و به قیمت 7000 تومان منتشر شده است.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...