مهدی رجبی در «خرس ماه» از خرافاتی می‌گوید که درباره گونه در معرض انقراض خرس یقه‌هفت بلوچی وجود دارد.

مهدی رجبی خرس ماه

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، مهدی رجبی گفت: مدتی پیش کتابی از من با عنوان «خرس ماه» از سوی بخش کودک و نوجوان انتشارات فنی ایران برای کودکان و نوجوانان منتشر شد که تندیس جایزه سپیدار را نیز گرفته بود. قصه این کتاب، بومی ایران و درباره گونه در معرض انقراض خرس‌های یقه‌هفت بلوچی است که معمولا خیلی منزوی هستند و به خرس ماه هم معروف‌اند و عنوان کتاب هم برگرفته از نام همین خرس‌ است.

این نویسنده و منتقد ادبی افزود: داستان از این قرار است که خانواده‌ای در یکی از شهرهای جنوبی کشور به نام رودان استان هرمزگان باغ دارند. روزی یک جفت توله خرس بلوچی در باغشان پیدا می‌کنند و بعد از آن اتفاقات و ماجراهایی اتفاق می‌افتد و پای شکارچیان به داستان باز می‌شود و در ادامه به خرافات و باورهایی که درباره خرس‌ها وجود دارد، اشاره می‌شود.

وی در ادامه به کتاب دیگرش اشاره کرد و گفت: کتاب تصویری «خانه خانم قو» نیز از سوی انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده است. داستان این کتاب کودک که در قالب فانتزی نوشته شده، درباره بچه‌های سندرم داون است که با مشکلاتی مواجه هستند. در این داستان مجید که سندرم داون دارد در راه بازگشت از مدرسه گم شده و می‌خواهد به خانه برگردد. او در راه با کروموزوش که آن را «11» نامیده است، ارتباط برقرار می‌کند و با او حرف می‌زند.
به گفته این نویسنده، کودکان با خواندن این کتاب نسبت به کودکان سندرم داون و احساسات و رفتارهای‌شان اطلاعات بیشتری به‌دست می‌آورند.

رجبی درباره کتاب «هاله هله هوله» نیز توضیح داد: این کتاب تصویری کودک، داستان دختربچه‌ای به نام هاله است که خیلی هله هوله می‌خورد. «هاله هله هوله» را دو سال پیش برای چاپ به انتشارات طوطی دادم و در مرحله تصویرگری است.

مهدی رجبی، نویسنده کودک و نوجوان، در سال 1359 در خمین متولد شد. وی دارای مدرک لیسانس فیلم‌سازی و فوق‌لیسانس ادبیات نمایشی است. تا به‌حال 15 اثر از او در حوزه کودک و بزرگسال منتشر شده است. از آن‌جمله می‌توان به «فراموشان این زمستان»، «معمای دیوانه‌ کله‌آبی»، «یوناتارا گم شده»، «گریه نکنید مثل ابر باهار»، «خاطرات چوپان چاق»، «لولو شب‌ها گریه می‌کند»، «کنسرو غول»، «کابوس اسب»، «تانگوی شبانه»، «این سرما مرا می‌کشد» و «فراموشان این زمستان» اشاره کرد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...