مجموعه داستان‌های کوتاه «روزگار سورمه‌ای نویسنده کتاب دوم» نوشته بهار رهادوست، روایتی از روزمرگی‌های زندگی در عصر مدرن است که به تازگی توسط نشر هنوز منتشر شده است.

روزگار سورمه‌ای نویسنده کتاب دوم بهار رهادوست

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، مجموعه داستان کوتاه «روزگار سورمه‌ای نویسنده کتاب دوم» نوشته بهار رهادوست با شمارگان هزار نسخه در ۹۶ صفحه و با قیمت ۱۷ هزار تومان توسط نشر هنوز منتشر شده است.

کتاب شامل ۱۰ داستان کوتاه به ترتیب با این عناوین است: «ساده اما سخت»، «روزگار سورمه‌ای نویسنده کتاب دوم»، «ساید افکت»، «از دور»، «جذابیتِ پنهانِ آن…»، «من و مه و میله‌ها»، «نان و جان»، «از عشق…»، «از پرو تا تهران» و «خانه – خیابان».

نویسنده در این داستان‌ها به خوبی توانسته روزمرگی‌های زندگی مدرن را به تصویر بکشد. شخصیت‌های این داستان‌ها در عین گرفتاری در روزمرگی، دغدغه‌های اجتماعی هم دارند و همین مسئله آنها را دوست‌داشتنی کرده است. قلم نویسنده نیز خاص است و روحی زنانه بر داستان‌های سیطره دارد.

در بخشی از داستان «ساید افکت» در این مجموعه می‌خوانیم: «مدتی است من هم مثل خیلی‌ها در این روزگار وانفسا روح و روانم به هم ریخته، طوری که احساس می‌کنم شاید بد نباشد از یک روان‌شناس کمک بگیرم، چون اگر وضع به همین منوال پیش برود و فکر به حال خودم نکنم ممکن است کارم به جاهای باریک بکشد. راستش گاهی دلشوره می‌گیرم و فکر می‌کنم دارم با همه آدم‌ها غریبه می‌شوم. شاید هم اشکال از من نیست و دیگران کارهای‌شان عجیب و غیرقابل فهم است. حالا اگر بروم پیش روان‌شناس و بپرسد دردم چیست چه جوابی می‌دهم و از کجا شروع می‌کنم؟»

بهار رضادوست (متولد ۱۳۲۵) نویسنده و شاعر است. به قلم او پیشتر مجموعه شعرهای «چهار اندوه»، «شش لحظه تا محال»، «شعر بی هوازی»، «سوگ سفید»، «پنج پرده از چهار فصل عشق» و همچنین کتاب داستانی «چرا نویسنده بزرگی نشدم؟ پژوهشی کیفی به روش فرهنگ‌نگاری روایی» منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...