کتاب «چاه ویل؛ داستان‌های برگزیده بخش برنده برندگان پنج‌دوره جایزه ارغوان» با گردآوری اوژن حقیقی توسط نشر مرکز منتشر و راهی بازار نشر شد.

چاه ویل؛ داستان‌های برگزیده بخش برنده برندگان پنج‌دوره جایزه ارغوان

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، جایزه ارغوان از سال ۱۳۹۷ آغاز به کار کرده و «آخرین روزهای سال» به‌عنوان کتاب داستان‌های برگزیده اولین‌دوره آن‌، اسفندماه همان‌سال منتشر شد. این‌جایزه پس از هر دوره برگزاری، آثار برگزیده را در قالب یک‌مجموعه توسط نشر مرکز به چاپ رساند. به این‌ترتیب کتاب‌های «آخرین روزهای سال»، «شب»، «آخرین بار» و «آخرین سال قرن» دربرگیرنده داستان‌های برگزیده دوره‌های اول تا چهارم این‌جایزه منتشر شدند. کتاب «دروغ» هم که داستان‌های برگزیده پنجمین دوره جایزه ارغوان را شامل می‌شد، زمستان سال ۱۴۰۱ به چاپ رسید.

عنوان ۱۰ داستانی که براساس رتبه کسب‌شده در پنج‌دوره جایزه ارغوان در این‌کتاب چاپ شده‌اند، به این‌ترتیب است:

«چاه ویل» نوشته فرناز (زینب) قربانی، «حضور و غیاب» نوشته غزل محمدی، «لیس لها ارض او وطن او عنوان» نوشته زهرا گودرزی، «چشم‌ها» نوشته امیرمحمد محدثی، «نَزیسته» سیدرحیم حسینی نژاد، «گزارشِ افسرِ کشیک» نوشته احسان منصف خوش‌حساب، «جوجه‌تیغی» نوشته محیا مرادی‌نسب، «ساکنِ همیشگی» نوشته منوچهر زارع‌پور، «فرار کن یحیی» نوشته عباس عظیمی و «تبریزی» نوشته ندا جبرئیلی.

پس از متن این‌داستان‌ها هم گزارش دبیرخانه جایزه ارغوان درج شده است.

در بخشی از داستان «حضور و غیاب» از این‌کتاب می‌خوانیم:

کتاب را ورق می‌زنم. صدای قاشق‌هایی که به تهِ ماهیتابه‌ها می‌خورد دارد کَرَم می‌کند.
حالا احسان یک‌لنگه‌پا ایستاده است جلوی در کلاس مجازی. مثل وقتی که جلوی دفتر ایستاده بود. انظاری رفته بود توی دفتر و تلفن را گذاشته بود بین گوش و شانه‌اش و داشت توی دفتری اسم بچه‌هایی را که از کیفشان نخ سیگار و کتاب غیردرسی و ناخن‌گیر درآورده بود توی دفترش می‌نوشت. دستم شل شد و برگه‌ها و دفتر حضور غیاب افتاد روی سرامیک‌ها. صدا خودش را کوباند به در و دیوار راهرو. اشک احسان چکید روی زمین و صدایش لرزید: «خانم مال ما نبود به قرآن.» نگاهش نکردم. داشتم از پنجره دفتر به حیاط مدرسه که سفید شده بود نگاه می‌کردم. بچه‌ها بعد از امتحان جمع شده بودند و آدم‌برفی می‌ساختند. بوی امتحان می‌آمد. بوی برگه‌های تصحیح‌نشده. لبخندِ کجکیِ لب‌های انظاری رضایش را فرو می‌کرد توی چشمم. کیف‌ها را طی یک‌عملیات انتحاری گشته بود و دوماه مانده به عید عیدی‌اش را از زمانه گرفته بود.

این‌کتاب با ۱۳۸ صفحه، شمارگان ۸۰۰ نسخه و قیمت ۸۳ هزار و ۵۰۰ تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ................

ایده مدارس خصوصی اولین بار در سال 1980 توسط رونالد ریگان مطرح شد... یکی از مهم‌ترین عوامل ضعف تحصیلی و سیستم آموزشی فقر است... میلیاردرها وارد فضای آموزشی شدند... از طریق ارزشیابی دانش‌آموزان را جدا می‌کردند و مدارس را رتبه‌بندی... مدارس و معلمان باکیفیت پایین، حذف می‌شدند... از طریق برخط کردن بسیاری از آموزش‌ها و استفاده بیشتر از رایانه تعداد معلمان کاهش پیدا کرد... مدرسه به‌مثابه یک بنگاه اقتصادی زیر نقاب نیکوکاری... اما کیفیت آموزش همچنان پایین ...
محبوب اوباش محلی و گنگسترها بود. در دو چیز مهارت داشت: باز کردن گاوصندوق و دلالی محبت... بعدها گفت علاوه بر خبرچین‌ها، قربانی سیستم قضایی فرانسه هم شده است که می‌خواسته سریع سروته پرونده را هم بیاورد... او به جهنم می‌رفت، هر چند هنوز نمرده بود... ما دو نگهبان داریم: جنگل و دریا. اگر کوسه‌ها شما را نخورند یا مورچه‌ها استخوان‌هایتان را تمیز نکنند، به زودی التماس خواهید کرد که برگردید... فراری‌ها در طول تاریخ به سبب شجاعت، ماجراجویی، تسلیم‌ناپذیری و عصیان علیه سیستم، همیشه مورد احترام بوده‌اند ...
نوشتن از دنیا، در عین حال نوعی تلاش است برای فهمیدن دنیا... برخی نویسنده‌ها به خود گوش می‌سپارند؛ اما وقتی مردم از رنج سر به طغیان برآورده‌اند، بدبختیِ شخصیِ نویسنده ناشایست و مبتذل می‌نماید... کسانی که شک به دل راه نمی‌دهند برای سلامت جامعه خطرناک‌اند. برای ادبیات هم... هرچند حقیقت، که تنها بر زبان کودکان و شاعران جاری می‌شود، تسلایمان می‌دهد، اما به هیچ وجه مانع تجارت، دزدی و انحطاط نمی‌شود... نوشتن برای ما بی‌کیفر نیست... این اوج سیه‌روزی‌ست که برخی رهبران با تحقیرکردنِ مردم‌شان حکومت کنند ...
کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...