کتاب «عروسکم گم شده» نوشته‌ بهناز ضرابی‌زاده توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر و راهی بازار نشر شد.

عروسکم گم شده بهناز ضرابی‌زاده

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «عروسکم گم شده» نوشته‌ بهناز ضرابی‌زاده به‌تازگی توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر و راهی بازار نشر شده است.

داستان این‌کتاب، قصه‌ دختر بچه‌ای است که هنگام بازی در پارک، یک‌لنگه جوراب سفید عروسکی را پیدا می‌کند و در ذهن خود برای آن داستان می‌سازد. این‌داستان با تصویرگری فروغ یعقوبی همراه شده است.

مخاطبان اصلی این‌کتاب گروه سنی نوخوان (+۷) هستند.

در بخش ابتدایی این‌کتاب آمده است:

من و مادرم تابستان‌ها به پارک می‌رویم. یک روز توی پارک چشمم افتاد به لنگه جوراب سفید عروسکی که روی چمن‌ها افتاده بود. فکر کردم حتماً دختربچه‌ای دیشب با پدر و مادرش به پارک آمده و عروسکش موقع آب‌بازی خودش را خیس کرده و دختر بچه مجبور شده لباس‌های آن را عوض کند؛ اما در تاریکی شب، یک لنگه جوراب آن را جا گذاشته است. بعد هم تندتند فکرهای دیگری به ذهنم رسید و حتی به‌جای یک لنگه جوراب فکر کردم عروسک روی چمن‌ها جامانده و همان وقت با آن عروسک جامانده یک داستان ساختم.

این‌کتاب با ۳۲ صفحه مصور رنگی و قیمت ۱۶ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...