نشر آموت مجموعه داستان به هم پیوسته «در محضر اجنه» را منتشر کرد.

به گزارش مهر، مجموعه داستان به هم پیوسته «در محضر اجنه» شامل بیش از چهل داستان بسیار کوتاه درباره اجنه به قلم سید عبدالعظیم موسوی منتشر شد.

این داستان‌ها بر پایه باورهای مردمان منطقه الموت درباره اجنه و پیوند آنها با زندگی و آداب و رسوم آنها تألیف شده است.

نویسنده این اثر در فاصله زمانی سال‌های ۸۶ تا ۸۸ دست به تألیف این کتب زده است و به گفته خودش آنها را متأثر از وقایع روز و با همراهی طنزی ملایم به مخاطبانش عرضه کرده است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

یاس حجت نیست؛ اما عمق مساله را معلوم می‌کند. «استا موسا»
چون مدت ریاست دکتر تمام شده بود؛ کراسوس اجنه را به خط کرد تا دم‌شان را اندازه بگیرد؛ ببیند دم کی از همه بلندتر است؛ دور بعد رئیس جلسه شود.
استا موسا: از آن موقع که پای ما به جلسه‌ی شما باز شد تا حالا ده دفعه ما را چرخاندید؛ دیدید دم نداریم. نه اینکه ما کشته مرده‌ی ریاست باشیم. یا ما را برنگردانید تا چیز نداشته را اندازه بگیرید؛ یا اینکه چوبدستی ما را به جای دم قبول کنید و چوبدستی را اندازه بگیرید!
کراسوس: برگرد استا موسا! تبعیض و پارتی‌بازی نداریم. برای همه دم اندازه می‌گیریم. نمی‌شود مال شما را چوب اندازه بگیریم. عدالت پس چه می‌شود؟ نداری تقصیر خودت است. برگرد!

نشر آموت این کتاب را در ۱۷۶ صفحه و با قیمت ۲۹,۹۰۰ تومان منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...