کتاب «قصه‌های مجید» اثر هوشنگ مرادی‌کرمانی به زبان بوسنیایی در اختیار مخاطبین قرار گرفت.

قصه‌های مجید» اثر هوشنگ مرادی‌کرمانی بوسنی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم، «قصه‌های مجید» اثر هوشنگ مرادی‌کرمانی، نویسنده مطرح کشورمان است که در سال 2019 از زبان فارسی به زبان صربی توسط الکساندر دراگوویچ ترجمه و توسط رایزنی فرهنگی کشورمان در صربستان منتشر شد. پس از آن، کار برگردان این اثر به زبان بوسنیایی آغاز شد و این مجموعه جذاب ادبیات داستانی کشورمان هم‌اکنون به زبان بوسنیایی در اختیار مخاطبین قرار گرفته است.

با توجه به انتشار این اثر توسط انتشارات بای بوک، هم‌اکنون این کتاب در شبکه توزیع و نشر کتاب بوسنی و هرزگوین به صورت گسترده توزیع شده و در سایت فروش آنلاین ناشر نیز عرضه شده است.

ناشر در معرفی کتاب آورده است: «ماجراهای مهیج و مفرح مجید، پسر بامزه‌ای که در سال اول دبیرستان درس می‌خواند، حکایت از نوجوانی به ظاهر معمولی، اما متفاوت از همسالانش دارد. مجید یتیم است و با مادربزرگش زندگی می‌کند. در ذهن او، زندگی مانند صندوقچه‌ای از رازها باز می‌شود. او بازیگوش، کنجکاو و در عین حال بسیار باهوش و خوش نیت است. دوست دارد کتاب بخواند، داستان و شعر بنویسد و آرزو دارد نویسنده شود. مجید با وجود ناملایمات زندگی، اعتماد به نفس دارد، در هر داستانی با دردسرهای جدیدی مواجه می‌شود و با شوخی‌ها و شیطنت‌هایش خوانندگان را می‌خنداند. پسر با گذر از چالش‌های فقر و محرومیت، دنیای پیرامونش را کشف می‌کند.»

«قصه‌های مجید» پرمخاطب‌ترین کتاب حوزه کودکان و نوجوانان در ایران در چند دهه اخیر است. داستان‌ها علاوه بر جذابیت و طنز، به موضوعات آموزشی، اجتماعی و اخلاقی نیز می‌پردازند. هوشنگ مرادی‌کرمانی با تکیه بر مشکلات و معضلات اجتماعی و نشان دادن تفاوت نسل‌ها و ایجاد فضای مناسب، ارتباط صمیمانه‌ای با خوانندگان در هر سنی برقرار می‌کند. بنابر اعلام این خبر، ترجمه بوسنیایی این کتاب در شمارگان 500 نسخه و در 330 صفحه به چاپ رسیده و به مخاطبین عرضه می‌شود.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...