شماره دوم ماهنامه «آتش» با سردبیری عبدالرحمان مجاهدنقی منتشر شد.

شماره دوم ماهنامه آتش»

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، دومین شماره از ماهنامه ادبی- هنری آتش با مدیر مسئولی محمد عسلی و سردبیری عبدالرحمان مجاهدنقی به چاپ رسید.

در یادداشتی از سردبیر نشریه آمده که «دومین شماره‌ی مجله را، مهمان رقص قلم پرورندگانی هستیم که ما را به سمت فرهنگ لطیف رهنمون می‌شوند، پرورندگانی که در جهان اندیشه، برگزیدگان نوعی هستند که آلبرکامو درباره‌ی آن‌ها گفته است: انسان، تنها موجود زنده‌ای است که نمی‌خواهد آنچه را که هست، بپذیرد.»

شماره دوم این نشریه شامل بخش‌های یاد (پدرم محمدجعفر محجوب)، داستان، ترجمه داستان، مصاحبه (فرانو، ادامه‌ی منطقی راه نیماست)، مقالات ادبی، شعر، ترجمه شعر و نقد و معرفی کتاب(عشق و مقام امن) است که داستان‌های «عطا» از امین فقیری، «مهتابی سقفی» از پروین پورجوادی، «برادرها» از حسین مقدس، «یک ماجرای مرزی» از اسماعیل سالاری، «آشفتگی سکینه» از سیدمسیح ناظمی، «مهتاب بی‌مهتاب» از رحمان چوپانی و «غریبه» از قاسم شکری در بخش داستان و داستان‌های «انتقام کلاسیک» و «مانع نویسنده» از رابرت برتون، «در سرزمین دیگران» از ارنست همینگوی و «قهوه شور» در بخش ترجمه داستان آمده است.

اکبر اکسیر در بخش مصاحبه این نشریه به ارائه ویژگی‌ها و مولفه‌های شعر نو می‌پردازد و می‌گوید: «شعر فرانو شعری است که از اجتماع برخاسته، از نیازهای مردم برخاسته... همیشه آرزو داشته‌ام ای کاش حرف‌های مرا مردم می‌فهمیدند، کاش شعر را مردم بفهمند، بی‌آنکه گرفتار استعاره و ابهام گردند، بی‌آنکه شعر نیاز به رمل و اسطرلاب داشته باشد. شعر فرانو یک پوسته دارد برای عوام و یک هسته برای خواص. شعری است به زبان بسیار ساده، بسیار کوتاه و عینی. به سوژه‌هایی توجه دارد که نیاز جامعه هستند، به محیط زیست می‌پردازد که در حال نابودی است، به انسان مدرن و شهرنشین می‌پردازد.»

در بخشی از مقاله «هدایت مدرن و حجازی رمانتیک» از فرهاد کشوری می‌خوانیم: «نوشتن عصاره‌ی جان هدایت بود که در قالب کلمات بر کاغذ می‌ریخت، آن‌هم با تمام غیظ و یاس و رنج و اندوهش. چه باک که دیگران برنجند و با او دشمن و سرسنگین شوند و دیوانه خطابش کنند. نوشتن برای حجازی به مثابه پلی بود که او را به مکان دلخواهش می‌رساند. در رمان زیبا، شخصیت اصلی سرانجام شهر مخوف را می‌گذارد تا از تجدد شهر به سنت روستا پناه ببرد؛ اما حجازی در شهر می‌ماند و در همان محیط فاسدی که قهرمان رمانش از آن شکوه می‌کند، صاحب مقام و منصب می‌شود.»

دومین شماره از ماهنامه ادبی- هنری آتش، در 120 صفحه و به قیمت 50 هزار تومان منتشر شد.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...