به گزارش مهر: مؤسسه هنر و ادبیات هلال به تازگی کتابهای صوتی را با صدای موسوی گرمارودی در اختیار علاقمندان قرار داده و اعلام کرده که به زودی مجموعه شعرهای مذهبی و ترجمه های وی از قرآن و صحیفه سجادیه را با عناوین پرسیاووشان، با بلم در اقیانوس و سرود آسمانی ارائه می کند.

دکتر احمد مهدوی دامغانی، استاد ایرانی در رشته‌های ادبیات عرب و معارف اسلامی است که بهمن ماه 1359 در نامه ای در رابطه با سروده های علی موسوی گرمارودی با اشاره به اینکه برداشت و استنباط خود از شعر وی ارائه کرده آورده است: «قصایدی که موسوی در وصف و مدح آبشار نیاگارا و
سعدی و خواجه شیراز و استاد امیری فیروزکوهی و مرحوم استاد محمود منشی و مرثیه های او برای شهید والامقام مطهری و مرحوم ادیب نیشابوری، همه اینها در حد خود از جمله بهترین اشعار شاعران معاصر است.

فقط آنانکه آبشار نیاگارا را از نزدیک دیده اند متوجه می شوند که موسوی با چه نگاه دقیق و نظر عمیق و لطفی شاعرانه آن ابدع البدایع خلقت الهی در روی زمین را وصف کرده است. آشنایی و انس آقای دکتر موسوی گرمارودی با قرآن مجید موجب شده است تا از کلام الله مجید و صحیفه سجادیه(ع) چنان ترجمه شیوا و رسایی به ادب فارسی و مسلمانان و شیعیان خاصه هدیه کند».

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...