مراسم بزرگداشت مرحوم نادر ابراهیمی عصر دیروز با حضور حجت الاسلام محمدعلی زم و حسن بنیانیان رؤسای سابق و فعلی حوزه هنری در تالار مهر حوزه برگزار شد.

در ابتدای این مراسم هدایت الله بهبودی - نویسنده دفاع مقدس - درباره ابعاد شخصیتی نادر ابراهیمی گفت: «سال‌ها پیش ابراهیمی قصد نوشتن رمانی را درباره زندگی حضرت امام خمینی داشت که برای دسترسی به اسناد و مدارک مربوط به زندگی ایشان من نیز با او همکاری داشتم و اطلاعاتی را که می‌خواست در دسترسش قرار می‌دادم.»

وی افزود: «بنا به سفارش حجت الاسلام زم قرار شده بود تمام اطلاعات مربوط به زندگی پدر، مادر و حتی عموها و پدربزرگ پدری امام نیز در اختیار نادر ابراهیمی باشد. ما این کتاب‌ها را برای نادر می‌فرستادیم و او تمام این کتاب‌ها را مطالعه می‌کرد. سال 1375 من به همراه نادر به خمین سفر کردیم و همه جا را از نظر گذراندیم. حتی به خانه امام خمینی هم رفتیم. این سفر و اسنادی که به آن اشاره کردم دستمایه رمان "سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می‌آمد" شد.»

بهبودی ادامه داد: «من در این مراسم فرصت را مغتنم می‌شمرم و فصل اول دستنویس این رمان را به همسر نادر ابراهیمی تقدیم می‌کنم. این دست‌نویسی بود که نادر 15 بار آن را پاکنویس کرد و یک خط خوردگی هم در آن مشاهده نمی‌شد. به نظرم نادر ابراهیمی جزو عجایب ادبیات ایران بود.»

در ادامه مراسم علی اصغر سعادتی از دیگر دوستان نادر ابراهیمی گفت: «من در واقع متهم ردیف اولی هستم که برای دعوت نادر ابراهیمی به فیلمنامه نویسی حوزه هنری اقدام کردم. به نظرم ابراهیمی یک مسلمان تمام عیار بود. در آن سال‌ها کتاب "آرش در قلمرو تردید" او چاپ شده بود و بین دانشجویان طرفدار زیادی داشت. در آن زمان اغلب نویسندگان به دو ایسم اگزیستانسیالیسم و مارکسیسم گرایش داشتند و خلاصه هر چیزی بودند جز مسلمان اما کتاب "آرش در قلمرو تردید" غیر از این بود. ابتدای این کتاب با آیات قرآن و احادیث و حتی جملاتی از تذکره الاولیا آغاز می شد.»

وی اضافه کرد: «بعد از انقلاب و تاسیس حوزه هنری قصد همه ما این بود که هنر دینی را سامان دهیم ولی برخی از ما از جمله آن آقایی که فیلم "دو چشم بی سو" را ساخت و امروز "فریاد مورچگان" را ساخته، به سمت افراط و تفریط کشیده شدیم.»

وی در ادامه گفت: «تصور کنید سینمایی که در 20 سال اخیر صورت گرفته چه نتایجی داشته جز اینکه این گونه افراط و تفریط ها در آن افزایش یافت. به هر حال نادر در آن سال‌ها با نگارش رمان "سه دیدار..." و فعالیت در دفتر نشر آثار امام فعالیت‌های ارزنده‌ای داشت. من در کتاب "ابوالمشاغل" با او درگیر شدم و کارمان به بحث و جدل کشید اما با هم دوست بودیم؛ حتی زمانی که بزرگداشت او در خانه هنرمندان برگزار شد و او روی ویلچر آمد با اینکه نمی‌توانست حرف بزند صدایش را می‌شنیدم که می‌گفت "چطوری؟"»

در ادامه مراسم بهروز دولت آبادی - نوازنده و سازنده موسیقی متن فیلم‌های نادر ابراهیمی و فیلم "آتش بدون دود" - گفت: به نظرم نادر یکی از عاشق‌ترین افرادی این مملکت بود که با وارستگی به فعالیت خود ادامه می‌داد. وقتی برای موسیقی متن فیلم "آتش بدون دود" با هم همکاری کردیم متوجه شدم که او از معدود افرادی است که برای موسیقی اصیل ایرانی اهمیت زیادی قائل است.»

در این مراسم همچنین عزیز الله حاجی مشهدی - منتقد سینما و دستیار نادر ابراهیمی در فیلم "آتش بدون دود" - در سخنانی گفت: «اعتقاد من بر این است که نادر مخترع دانشگاه آزاد بود و با سازوکاری که داشت توانست در کمال سادگی لحظه به لحظه به علاقه‌مندان آموزش دهد. او استثنا و بی بدیل بود و ملودی شناسی عالی به شمار می‌رفت. راه می‌رفت و موسیقی متن فیلم خود را زمزمه می‌کرد. بسیار اخلاق مدار بود. حتی به خاطر دارم در آن سال‌ها زنانی را که با پوشش بد برای بازی در فیلم او معرفی می‌شدند رد می‌کرد و از بازیگرانی که مشروب می‌خوردند تعهد می گرفت که این کارشان دیگر تکرار نشود. این وقایع همگی مربوط به دهه 50 بود و ربطی به انقلاب اسلامی نداشت. او ذاتا به این مسائل پایبند بود.»

وی افزود: «همکاری من با نادر ابراهیمی به دو بخش قبل و بعد از انقلاب تقسیم می‌شود. بعد از انقلاب او فیلم مستند داستانی با نام "اسناد چه می‌گویند" را ساخت اما به دلیل کژتابی‌های نادر بین او و تلویزیون مرافعه‌ای پیش آمد و با وجود اینکه این مستند به نفع انقلاب اسلامی بود متوقف شد. به نظرم فعالیت‌های ابراهیمی تا آنجا گسترده است که باید بنیادی برای او راه‌اندازی شود. با وجود اینکه بارها به زبان می‌آورد که اهل فروتنی نیست اما فروتن بود. فیلم "آتش بدون دود" او دانشگاهی تمام عیار بود.»

حاجی مشهدی اضافه کرد: «او از همسر، دختران و خواهرانش برای بازی در فیلم‌هایش استفاده می کرد تا محیط سینمایی که می‌ساخت کاملا سالم باشد. اما تعجب می‌کنم با وجود اینکه فیلم آتش بدون دود او حتی یک فریم نامناسب ندارد چرا از تلویزیون پخش نمی‌شود. کتاب "فارسی نویسی برای کودکان" هم یکی از مهم‌ترین آثار ابراهیمی در زمینه ادبیات کودک به شمار می‌رود. می توان گفت نادر پیچک نبود و سرو بلند قامتی بود که توانست در تمام سال‌های عمر مفید واقع شود.

شکور لطفی از دیگر یاران و نزدیکان نادر ابراهیمی نیز گفت: «زمینه‌های کاری نادر فراوان بود و رد پای رشته‌های ایران شناسی، تاریخی، علمی، هنری و غیره را می توان در آثار او مشاهده کرد.»

در مراسم بزرگداشت نادر ابراهیمی علاوه بر طرح تاسیس بنیاد ابراهیمی، لزوم ساماندهی آثار باقیمانده اش نیز مطرح شد. در این مراسم فرزانه منصوری - همسر زنده یاد نادر ابراهیمی - و جمعی از نویسندگان و شاعران حضور داشتند.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...