آلبوم «هم سان و هم سکوت»، تازه‌ترین اثر موسیقایی حسین علیزاده، نوازنده و آهنگساز پیشگام موسیقی ایرانی با همراهی مجموعه «رامبرانت تریو» پیش روی مخاطبان قرار گرفت.

هم سان و هم سکوت حسین علیزاده

به گزارش مهر، این اثر پیش از این نیز در پلتفرم‌های معتبر موسیقی جهان پیش روی شنوندگان قرار گرفته بود.

حسین علیزاده نوازنده شورانگیز، رامبرانت فرایش نوازنده فورته پیانو، هارمونیوم، تونی اورواتر نوازنده ویولن و وینسنت پلانیه نوازنده سازهای کوبه‌ای گروه اجرایی آلبوم را تشکیل می‌دهند.
ضمن این‌که درآمد، سماع، کرشمه، مقدمه نیشابورک، سرمست، رامبراندی نژاد، نهفت و ترکمن اسامی آثاری هستند که در این آلبوم گنجانده شده‌اند.
گروه سه‌نفره هلندی رامبرانت تریو سال‌ها با هنرمندان مختلف، ازجمله موزیسین‌های مطرح کشورمان حسین علیزاده، کیهان کلهر و حسام اینانلو همکاری‌های متعدد داشته و در بسیاری از فستیوال‌های بزرگ جز ازجمله بیم هویی، نورث‌سی‌جز، الب جز و فستیوال جز مادرید حضور داشته است. این مجموعه که دستمایه اصلی موسیقی‌شان موسیقی جز، موسیقی کلاسیک و موسیقی خاورمیانه است در پاییز سال ۱۳۹۶ بود که همراه با حسین علیزاده در شهرهای مختلف هلند به اجرای برنامه پرداخته بود.
اعضای گروه رامبرانت در طول ۱۲ سال گذشته در کنار هم ساز زده‌اند و توانسته‌اند به یکی از اصلی‌ترین گروه‌های جز در هلند تبدیل شوند.
موسیقی آنها غنایی شاد و در عین حال حس قوی ماجراجویی دارد. دستمایه اصلی موسیقی آنها بر اساس قطعات اوریجینال در این سبک‌ها، بداهه‌نوازی می‌کنند که همین شاخصه رامبرانت تریو به عنوان یکی از خلاق‌ترین گروه‌های جز شناخته می‌شود.

ببینید:

بخشی از مستند ضبط آلبوم «هـم‌سان و هـم‌سـکوت» | حسین علیزاده

آلبوم «هنوز پاییز است» نیز یکی دیگر از همکاری مجموعه رامبرانت تریو با هنرمندان ایرانی بود که در این پروژه کیهان کلهر، دیگر نوازنده شاخص موسیقی ایرانی گروه را همراهی می‌کرد.
این اثر موسیقایی حاصل همکاری و خلق موسیقایی این تریو با کیهان کلهر بود که از دو قسمت اصلی تشکیل شده که بخش اول کمانچه و در بخش دوم کلهر از ساز ابداعی شاه‌کمان استفاده می‌کند. این در حالی است که فضای ملودی‌ها بیشتر در مایه شوشتری و اصفهان گردش دارد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...