صنعت سینما یکی دیگر از قصه‌های «جورج اورول» را تبدیل به فیلم سینمایی می‌کند. قصه نوول ضددیکتاتوری «درود بر کاتالونیا» با همین نام جلوی دوربین سینما می‌رود.

به گزارش فارس، «هیو هادسن» فیلم‌ساز انگلیسی نسخه سینمایی این قصه ضد فاشیستی و دیکتاتوری را کارگردانی خواهد کرد. این محصول جدید سینمای انگلستان را شرکت کوچک فیلم‌سازی «آرجلایت» تهیه می‌کند. تا به حال، حضور «کوین اسپیسی»‌و «کالین فیرث» در فیلم قطعی شده است. اما هنوز معلوم نیست آن‌ها چه نقش‌هایی را در فیلم بازی خواهند کرد. «باب الیس» فیلم‌نامه فیلم را نوشته و بخش اعظم صحنه‌های آن در کشور اسپانیا فیلم‌برداری می‌شود.

قصه کتاب جرج اورول که یک ماجرای واقعی را تعریف می‌کند، اختصاص به سفر خود نویسنده و همسرش آیلین به شهر بارسلون اسپانیا در دهه پنجاه میلادی دارد. هدف آن‌ها از این سفر، مبارزه با استالینیسم بود. در این محل، اورول به بریگاد آنارشیست‌های اسپانیایی پیوست و در جنگ داخلی اسپانیا، در کنار آن‌ها به مبارزه پرداخت.

«آلن سارده» تهیه‌کننده فرانسوی «کاتالونیا» قبل از این قصه کتاب «
1984» جرج اورول را نیز تبدیل به فیلمی سینمایی کرده است. او در عین حال تهیه کننده فیلم‌های مستقل و غیر متعارفی هم چون «ورا درک» (مایک لی) و «پیانیست» (رومن پولانسکی)‌نیز بوده است. کلید فیلم‌برداری «کاتالونیا» نیمه اول سال 2010 زده می‌شود و بجز اسپانیا،‌کشورهای انگلستان، آرژانتین و اروگوئه هم از لوکیشن‌های آن هستند.

هادسن اوایل دهه هشتاد میلادی با درام تاریخی و ورزشی «ارابه‌های آتش» مطرح شد. این فیلم چندین جایزه اسکار دریافت کرد. «من رؤیای آفریقا را دیدم» از دیگر کارهای مطرح اوست.

جرج اورول «درود بر کاتالونیا» را در سال 1936 نوشت. معروف‌ترین کتاب او «
مزرعه حیوانات» تاکنون به صورت چندین فیلم‌ سینمایی، مجموعه تلویزیونی و حتی انیمیشن ساخته شده است.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...