انتشارات نیستان کتاب صوتی «زمان دست دوم» [Secondhand Time: The Last of the Soviets] نوشته سوتلانا آلکسیویچ [Svetlana Alexievich] برنده جایزه نوبل را منتشر و روانه بازار نشر کرد.

زمان دست دوم» [Secondhand Time: The Last of the Soviets] نوشته سوتلانا آلکساندرونا آلکسیویچ [Svetlana Alexievich]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم،‌ کتاب صوتی «زمان دست دوم» نوشته سوتلانا الکسویچ با صدای مریم محبوب از سوی انتشارات کتاب نیستان منتشر و روانه بازار نشر شد.

سوتلانا آلکسیویچ روزنامه‌نگار برنده جایزه نوبل در این کتاب بار دیگر با ده‌ها نفر از مردم عادی شوروی سابق مصاحبه کرده و صداهای آن‌ها را همچون یک پازل گرد هم آورده است تا بتواند برخلاف سایر روایت‌های رسمی، داستان‌های شخصی و واقعی مردم عادی را از اتحاد جماهیر شوروی و سقوط آن در سال 1991 به گوش جهان برساند.

کتاب «زمان دست دوم» درباره کمونیسم و سقوط شوروی است. شهروندان روسی در این کتاب 30 سال گذشته را بار دیگر مرور می‌کنند و به شما نشان می‌دهند که زندگی در زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی به چه صورت بوده است و زندگی در روسیه جدید چه ویژگی‌هایی دارد.

مصاحبه‌های گرفته شده توسط سوتلانا آلکسیویچ به خوبی توانسته تصویری جامع از روسیه معاصر ارائه بدهد که هنوز هم خاطرات ظلم، وحشت، قحطی و قتل عام‌ها را به دوش می‌کشند اما با این حال برای آینده‌ای بهتر تلاش می‌کنند و امید دارند.

کتاب «زمان دست دوم» ترکیبی از غم‌ها و پیروزی‌های انسان‌هایی‌ست که یک ملت واحد را شکل می‌دهند و نویسنده با به چالش کشیدن مفاهیمی همچون طبیعت انسان و انتخاب‌های خوب و بد آدم‌ها، شما را با خود همراه خواهد کرد. در بخشی از کتاب صوتی زمان دست دوم می‌شنویم:

نمی‌دانم مردم چه می‌خواستند؛ از آنجا رد می‌شدند و نگاه می‌کردند ولی هیچ مرگی بدون دلیل نیست؛ همیشه دلیلی دارد؛ مرگ دلیل خودش را می‌یابد. پیرمردی در باغچه خیارش خودسوزی کرد. روی سرش استون ریخت و با کبریت خودش را آتش زد.

نشسته بودم و تلویزیون تماشا می‌کردم که صدای جیغ و داد توجهم را جلب کرد. صدای پیرمردی بود؛ او را می‌شناختم. نامش الکساندر بود اما ساشکین صدایش می‌‎‌‌‌کردیم. کم کم صدای جوانی هم به گوش رسید. در نزدکی خانه‌ی ما دانشکده فنی است و از قضا دانشجویی از محل حادثه رد می‌شد که پیرمرد را در حال سوختن دید. به سمت پیرمرد دوید و سعی کرد او را خاموش کند ولی خودش هم دچار سوختگی شد.

زمانی که خودم را سراسیمه رساندم، ساشکین پیر روی زمین دراز کشیده بود و ناله می‌کرد. سرش زرد شده بود. چرا مردم دوست دارند بایستند و بدبختی مردم را تماشا کنند؟ آدم‌ها نگاه کردن به مرگ را دوست دارند.

انتشارات نیستان کتاب صوتی «زمان دست دوم» را به مدت 28 ساعت و 16 دقیقه به قیمت 98 هزار تومان منتشر و روانه بازار نشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...