به گزارش  تسنیم،‌ مار و پله، جدیدترین کتاب انتشارات شهید کاظمی با موضوع داستان امنیتی براساس زندگی ادمین کانال داعش در ایران منتشر شد.

تا حالا کتاب‌های متنوعی درباره اعضای گروهک داعش نوشته شده است اما هیچکس از ادمین کانال‌های داعش که در ایران فعالیت می‌کرد، خبری ندارد. کسی نمی‌داند این ادمین می‌تواند یک زن بیست و چند ساله باشد؛ زنی که مادر دو سه تا بچه قد و نیم‌قد است. زنی که با دو بچه راهی افغانستان شده، مدتی آنجا زندگی کرده و بعد دست بچه‌هایش را گرفته و از سرزمین داعش فرار کرده و برگشته است به ایران؛ زنی ریزنقش با قد کوتاه زنی که می‌تواند در یکی از استان‌های شرقی، غربی یا جنوب شرقی کشور سکونت داشته باشد.

«مار و پله» کتاب جدید نشر شهید کاظمی، روایت جذابی از زندگی «خانم ادمین» است؛ عنصر پیوستی گروهک داعش! زنی که از صحنه‌های دلخراش کشتار داعش، لذت می‌برد و فکر می‌کند دیدن اجرای حکم دین، خوب است. زنی که وقتی دستگیر می‌شود، اعترافات جالبی درباره امیران داعش مطرح می‌کند. این کتاب را بخوانید و ببینید داعشی‌ها به چه چیزهایی فکر می‌کنند و چه چیزهایی برای‌شان ارزش دارد.

برشی از کتاب:

همیشه از بازی مار و پله متنفر بودم. از نیش خوردن و سقوط و برگشتن به نقطه اول بدم می‌آید. از عصر روز اول دردسرهای من شروع می‌شود. همیشه جرقه دعوا را عالیه می‌زند. سودابه از مسجد می‌آید و با کنایه حرف می‌زند، فکر می‌کند من چیزی به بازجو گفتم که 40 روز بازداشت بوده است.

رگبار حرف‌های سودابه اعصابم را خرد می‌کند. به 10 نفر قول دادم که صبور باشم؛ از قاضی و بازجو تا سیمین و مادرم و... اما مگر حرف‌های بی‌ربط سودابه می‌گذارد آدم زبانش را در دهانش نگه دارد؟ همه توی هال نشسته‌ایم.
ادریس سرش را روی پایم گذاشته و خوابیده، خدیجه هم لم داده و تیزی آرنجش توی پایم فرو می‌رود.

"مار و پله"، جدیدترین کتاب انتشارات شهید کاظمی با موضوع داستان امنیتی بر اساس زندگی ادمین کانال داعش در ایران در قطع رقعی و 404 صفحه به قلم فائقه میرصمدی روانه بازار شد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...