دفتر نشر معارف انقلاب با ارسال نمابری، اخبار منتشره در رسانه‌ها و سایت‌های اینترنتی را در خصوص کتاب "هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات 1363 - به سوی سرنوشت" کذب و بی‌اساس خواند.

به گزارش کتاب‌نیوز، در این اطلاعیه آمده است: اخبار منتشره در رسانه های ارتباطی و سایت‌های اینترنتی در خصوص کتاب "هاشمی رفسنجانی ، کارنامه و خاطرات 1363 - به سوی سرنوشت" بی اساس بوده و تکذیب می‌شود.

این ناشر آورده است: دفتر نشر معارف انقلاب از سال 1374 تاکنون کتاب‌های دوران مبارزه (کارنامه و خاطرات 1357-1313)، انقلاب و پیروزی ( 58-1357 )، انقلاب در بحران ( 1359) عبور از بحران(1360 )، پس از بحران (1361)، آرامش و چالش (1362) و کتاب اخیر "به سوی سرنوشت" (1363) را تدوین و به علاقه مندان تاریخ انقلاب شکوهمند اسلامی عرضه کرده است. همچنین مجموعه 10 جلدی از خطبه‌های نماز جمعه و کتاب‌های سخنرانی‌ها، مصاحبه‌ها و نطق‌های پیش از دستور مربوط به سال‌های 1360، 1361 ، 1362 به زیور چاپ آراسته شده است.

چاپ اول "به سوی سرنوشت" نیز در اسفند 1385 به چاپ رسیده و در بیستمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران عرضه گردید. چاپ دوم این کتاب نیز به بازار عرضه شده و اکنون چاپ سوم آن آماده و در کتابفروشی‌ها توزیع شده است.

دفتر نشر معارف انقلاب در خصوص مطالب عنوان شده در کتاب "به سوی سرنوشت" و سایر کتاب‌های منتشره در اطلاعیه‌های بعدی اعلام نظر خواهد کرد.
 

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...