کتاب «بخت بیدادگر؛ داستان یک زندگی (پراگ،۱۹۴۱_۱۹۶۸)» [Under a cruel star : a life in Prague 1941-1968] نوشته هِدا مارگولیوس کووالی [Heda Margolius Kovály] با ترجمه راضیه خشنود منتشر و راهی بازار نشر شد.

بخت بیدادگر؛ داستان یک زندگی (پراگ،۱۹۴۱_۱۹۶۸)» [Under a cruel star : a life in Prague 1941-1968] هِدا مارگولیوس کووالی [Heda Margolius Kovály]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب چهاردهمین‌عنوان از مجموعه «تاریخ جهان» است که این‌ناشر چاپ می‌کند.

«بخت بیدادگر» برای اولین‌بار سال ۱۹۸۶ منتشر شد اما ترجمه فارسی آن از روی نسخه منتشرشده در سال ۲۰۱۰ انجام شده که توسط انتشارات Plunkett Lake Press در کمبریج ماساچوست منتشر شده است. این‌کتاب را به‌عنوان یکی از مشهورترین آثار مکتوب درباره زندگی در سایه کمونیسم می‌شناسند و درباره زندگی زنی است که از چاله نازیسم نجات پیدا کرده و به چاه عمیق کمونیسم می‌افتد. نویسنده اثر کوشیده در آن با کلمه که به‌تعبیری تنها ابزار بی‌قدرتان بود، چرخه غم‌انگیز ویران‌شدن آرمانشهر شوروی را همراه با از بین رفتن امید به تصویر بکشد.

هِدا مارگولیوس کووالی نویسنده چکی این‌کتاب متولد سال ۱۹۱۹ و درگذشته به سال ۲۰۱۰ است. او در پراگ متولد شد و در پراگ درگذشت. این‌کتاب در واقع کتاب خاطرات هِدا مارگولیوس کووالی است که شروعش نیز با این‌جملات است: «چشم‌انداز زندگی مرا سه‌قدرت مختلف رقم زدند. اولی و دومی همان‌هایی بودند که نیمی از جهان را به ویرانی کشاندند...»

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

به گمانم نوامبر ۱۹۵۱ بود که دبیرکل حزب، رودلف اسلانسکی، دستگیر شد. شوهرم همیشه از اسلانسکی عمیقا بیزار بود. او را افراطی متعصب و متکبر و سنگدلی می‌دانست که ولعی بیمارگون به قدرت و شهرت دارد. تا جایی که می‌شد، از اسلانسکی دوری می‌کرد. می‌دانستم هیچ ارتباط کاری یا شخصی‌ای با هم ندارند. رابط اسلانسکی در وزارت تجارت خارجی رئیس رودلف بود، یعنی شخص وزیر. بنابراین شوهرم به ندرت ناچار می‌شد با دبیرکل قدرقدرت رو در رو شود.

اسلانسکی که دستگیر شد، فکر کردیم تغییری در راه است. منطقی هم به نظر می‌رسید، چون ما دبیرکل را مغز متفکر حکومت ارعاب می‌دانستیم. اما پیش‌بینی‌مان کاملا برعکس از آب درآمد و پلیس مخفی، که حالا به آن می‌گفتند سازمان امنیت دولتی، لگام‌گسیخته‌تر شد.

این‌کتاب با ۲۰۸ صفحه، شمارگان هزار و ۵۰۰ نسخه و قیمت ۶۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...