«زنان کتابخوان خطرناکند» [Women who read are dangerous] نوشته اشتفان بولمان [Stefan Bollmann] با ترجمه‌ی فاطمه ترابی منتشر شد.

زنان کتابخوان خطرناکند» [Women who read are dangerous]  اشتفان بولمان [Stefan Bollmann]

به گزارش کتاب نیوز، کتاب «زنان کتابخوان خطرناکند» با پیشگفتاری از کارن‌جوی فاولر توسط نشر ثالث منتشر شد.

اشتفان بولمان نویسنده آلمانی متولد سال 1958 است.

ناشر در معرفی این اثر آورده است:

تاریخ زنان اهل مطالعه تاریخی پیچیده است. کتاب خواندنشان تا وقتی که نشانه‌ی تقوا و عفت باشد عموماً پذیرفته است و قدیسان، حتی قدیسان زن، با متن و نوشته به آشتی رسیده‌اند. مانده‌ایم ما غیر قدیسان، که سالیانِ سال مایه‌ی نگرانی بوده‌ایم. امروز در دورانی زندگی می‌کنیم که سرانجام پس از قرن‌ها پیروزی حاصل شده است.
کتابی که در دست دارید، آینده‌ای بهتر را نوید می‌دهد، و به یادمان می‌آورد که مدتی مدید چشم به راه این پیروزی بوده‌ایم، پیروزی به دست آمده با چنگ و دندان.

«زنان کتابخوان خطرناکند» نوشته «اشتفان بولمان» در 160 صفحه خشتی و با جلد گالینگور به قیمت 88 هزارتومان در دسترس علاقمندان قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...