محمود فاضلی


کتاب «الهیات سیاسی وجودی در نهج البلاغه» نوشته دکتر الناز پروانه زاد عضو هیات علمی دانشگاه بجنورد از سوی انتشارات کویر منتشر شد.

الناز پروانه زاد

در اهمیت بحث از جایگاه وجودی انسان در الهیات سیاسی می‎توان به این پرداخت که جهان معاصر با بحران‎های هستی شناسانه – معرفت شناسانه‎ای روبرو است که اومانیسم، سکولاریسم و نیهلیسم در یک سو قرار دارد و معنازدگی مفرط، بنیادگرانی دینی، تجربه زدایی و غفلت از جایگاه حقیقی انسان در سوی دیگر.

نویسنده درخوانش معاصر از متون دینی که اهمیت آن روز به روز چشمگیرتر می‎شود، نهج ‎البلاغه را متنی همیشه پویا و بالنده می‎داند که در پس تفاسیر و تعابیر سنتی و قشری از آن، دارای صورت بندی خاصی از جایگاه انسان موحد در الهیات سیاسی توحیدی است. در این صورت بندی به تدریج نوعی چارچوب مفهومی شکل می‎گیرد که بر جایگاه وجودی انسان در قلمرو هستی دلالت کرده و در ضمن، اگزیستانس او را میان دو امر الهیات و سیاست به تجربه می‎آورد.

ایده الهیات سایسی در خوانش معاصر از نهج ‎البلاغه ما را به نظامی معرفت شناختی می‎رساند که پاردایم‎های الهیاتی – سیاسی را در ماهیت الهیات سیاسی منسجم می کند و به تحقیق، بنیادی‎ترین روابط بشری را مواجهه با الهیات خود شناسی تا پیچیده‎ترین روابط سیاسی- اجتماعی را در شمول خود می‎گیرد. به تعبیر دیگر از درونی‎ترین حالات و باورهای شخصی تا ظرفیت‎های فلسفه سیاسی در گستراندن «امر خیر» برای تدبیر منزل و جامعه را در استعداد خود نهفته دارد؛ بنابر این با دو گزاره اصلی روبرو است:

الف- در قلمرو سیاسی نهج البلاغه، نظام معرفتی وسیعی وجود دارد که امکان معرفت ورزی پیرامون انواع روابط انسانی- به ویژه روابط چهارگانه با خود، با خدا، با هستی، با همنوع- و بین ادیانی را فراهم می کند و به خوانش انسان امروز می‎نهد.

ب- جایگاه انسان موحد در الهیات سیاسی نهج ‎البلاغه، بلندایی بی بدیل است که چیزی دیگر به اوج آن نمی‎رسد.
در مفهوم شناسی این دو گزاره اگر جنبه‎های الهیاتی سیاسی را درنظر نداشته باشیم، چیز زیادی از سیاست به مثابه امر (فلسفه) سیاسی- باقی نمی‎ماند و نیز اگر جنبه‎های مرتبط با امر سیاسی را از ادیان بگیرم، وجه قابل توجهی از الهیات به مثابه عامل کانونی در تجربه دینی مغفول می‎ماند. وجود این تساوق اساسا از آن رو است که انسان ذاتا موجودی الهیاتی و سیاسی است و زیست او در این جهان بدون توجه به روابطی که در قلمرو هستی دارد و در نتیجه بدون متعلقات الهیات سیاسی فاقد قاعده‎ای منطقی خواهد بود. بدین ترتیب وجود انسان دایر مدار هر سوژه ای است که در منظومه الهیات سیاسی معنادار شده است.

از منظر امیر سیاسی، علی بن ابیطالب انسان سیاسی بود که شخصیت لازم برای مدیریت جامعه را در بهره‎های وجود- به مثابه کنش گری خردمند – می‎دانست. معتقد بود سزاورترین فرد به زمامداری کسی است که بدان تواناتر باشد و در آن به فرمان خدا داناتر، به تعبیر دیگر، بر این نظربود که چگونه می‎تواند شایستگی‎های سیاسی را معطوف به شاخص‎های الهیاتی در وجود خود نماید و میان الهیات سیاسی و حقیقت سیاست الفتی بر اساس شخصیت وجودی سیاستمدار بیافریند تا بتواند قدرت وجود را به کنه رویدادها زمان تسری دهد. پس به نجوای عمل گفت: «بهترین چیزی که خداوند بر بندگان خویش بخشش فرموده عقل است و علم، و سپس حکومت و عدالت.»

کتاب «الهیات سیاسی وجودی در نهج‎ البلاغه» علاوه بر مقدمه شامل سه فصل «هستی شناسی انسان در الهیات وجود نهج ‎البلاغه، مفهوم حق باوری در الهیات سیاسی نهج ‎البلاغه و جایگاه انسان در الهیات سیاسی نهج ‎البلاغه» است. پایان بخش این کتاب 204 صفحه‎ای «نتیجه گیری و منابع» است.

................ هر روز با کتاب ................

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...