کتابِ «سیاه‌چال مستر» خاطرات ربوده شدن جلال شرفی، دیپلمات ایرانی در بغداد است. او در پانزدهم بهمن ۱۳۸۵ حین انجام خدمت دیپلماتیک به دست عده‌‏ای تروریست در بغداد ربوده ‌شد و در فروردین ۱۳۸۶ از سیاه‏ چال آن ‌ها فرار کرد.

سیاه‌چال مسترخاطرات جلال شرفی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از فارس، کتابِ «سیاه‌چال مستر» خاطرات ربوده شدن جلال شرفی، دیپلمات ایرانی، در بغداد است. او در پانزدهم بهمن ۱۳۸۵، حین انجام خدمت دیپلماتیک، در خیابان عرصات هندیه بغداد به دست عده‌‏ای تروریست ربوده می‏‌شود و در فروردین ۱۳۸۶ از سیاه‏ چال آن ‏ها فرار می‌‏کند و موفق می‏‌شود خود را به سفارت ایران برساند.

این کتابِ خاطره از گونه ادبیات بازداشتگاهی یا اسارت است که در آن به زندگی سخت بازداشتگاهی، فکر فرار و فرار بیشتر پرداخته ‏شده است. این ادبیات از انسانی‌‏ترین گونه‏‌های ادبی است که در جهان خوانده می‏‌شود. سنگ‏ بنای اولیه کتاب «سیاه‌‏چال مِستر» گزارشی رسمی است که آقای شرفی از این حادثه برای وزارت امور خارجه نوشته است.

این گزارش دربرگیرنده خاطرات ۴۷ روز اسارت آقای شرفی از سیاه‏‌چالی در اطراف نخلستان‏‌های بغداد بود که تروریست‌‏ها، وی را در آن زندانی کرده‏ بودند. آن ۴۷ روز مبنای شروع کار قرار گرفته و هر فصل کتاب به خاطرات یک روز ایشان در سیاه‏‌چال اختصاص یافته است.

نویسنده برای تکمیل کار و دقت در روایت‌ها، ۱۱ جلسه مصاحبه دوساعته و دو جلسه مصاحبه تکمیلی سه‏‌ساعته با آقای شرفی انجام داده است.

این کتاب در ۳۶۴ صفحه چاپ شده و با شمارگان ۱۲۵۰ نسخه به چاپ دوم رسیده‌ است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

«شب سختی را گذراندم. به هوش آمدم و از هوش رفتم. کابوس می‌‏دیدم. تب و لرز داشتم؛ شاید از زخم‏‌ها بود. مدام پتوی روغنی را به خودم می‏‌پیچیدم و کنار می‌‏زدم. آرام و قرار نداشتم تا اینکه صبح شد. چه شب سختی بود!

حدود ساعت هشت، وصفی توی سیاه‌چال می‌‏آید. مقداری مربای بهارنارنج با نان سمون عراقی می‏‌دهد و می‌‏رود. هیچ از وضعیتم نمی‌‏پرسد، انگار زخم‏‌هایم را نمی‌‏بیند. بی‌‏حالم؛ هم از زخم‏‌ها هم از گرسنگی. توان ندارم از جایم تکان بخورم. به‏‌زحمت خودم را کنار دیوار می‌‏کشم. یکی از مرباها را برمی‌‏دارم؛ از دستم می‌‏افتد. دوباره تلاش می‏کنم و با دندان زرورق رویش را باز می‏‌کنم. کمی از آن را روی تکه ‏نانی می‌‏ریزم و با درد نان را برمی‏‌دارم، بالا می‏‌آورم، کمی مربا از کنار نان می‌‏ریزد. گوشه نان را گاز می‌‏زنم و می‌‏جوم. با همه وجود می‏‌خورم. همین اندک مربا نیرویی به من می‌‏د‏هد. با خودم می‌‏گویم: «چقدر خوشمزه است، نکند مربای خانگی است؟»

این طعم‌‏ها مرا به خانه‌‏ام می‌‏برد. الان همسر و دختر کوچکم چه می‌‏کنند؟ چقدر برای آن‏ها دردسرساز شده‌‏ام! برادرها و خواهرهایم چه می‏‌کنند؟ اگر خبری از من به دستشان برسد، کمتر اذیت می‌‏شوند. با همه سختی‏‌هایی که دارم، تهِ دلم خوشحالم که کاغذها را به مستر سفید برگرداندم. خدا کند دیگر از این درخواست‌‏ها نکند. می‏‌دانم اگر به حرف‏‌هایش عمل کنم، خیانت به ایرانم است. تازه با این خیانت جواب خانواده شهدا، خانواده‏‌ام، و عشیره‏‌ام را چه بدهم؟ خانواده‏‌ام با یک پدر خائن نمی‌‏توانند سرشان را بالا بگیرند.»

................ هر روز با کتاب ...............

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...