ما از رسوب تاریخ سر برآورده ایم | شهرآرا


از  محمدعلی اسلامی ندوشن آثار فراوانی از جمله تألیف و ترجمه و یادداشت و مقاله مانده است که همه آن‌ها گواهی می‌دهند دغدغه فرهنگ سرزمینش، تاریخ ایران و زبان فارسی تا آخرین لحظه‌های غروب عمرش با او بوده است. به این بهانه به کتاب خواندنی اش، «سخن‌ها را بشنویم»، سر زدیم. او این کتاب را سال1368 نوشته که البته پس از چاپ، تاکنون بارها تجدید چاپ شده است.

سخن‌ها را بشنویم محمدعلی اسلامی

حرف حساب «سخن‌ها را بشنویم» چیست؟
محمدعلی اسلامی ندوشن در این کتاب پل‌های فراوانی میان رشته‌های گوناگون زده است؛ رشته‌هایی که سر هرکدامشان به فرهنگ ایران گره می‌خورد. جایی از ادبیات فارسی به تاریخ ایران می‌رسد و جایی دیگر جمله‌هایش را از لابه‌لای گزاره‌های جامعه شناسی به سیاست پیوند می‌زند. در کل در هر جایی از این کتاب، ندوشنِ فرهنگ آموز را می‌بینیم که دغدغه‌ای به جز اعتلای سرزمینش ندارد. خودش می‌گوید: «این کتاب فقط به بیان بعضی واقعیات پرداخته، راه و برنامه‌ای را نخواسته است نشان دهد؛ وقتی موانع زدوده شد، راه و برنامه روشن است.» واقعیت‌هایی که پیش و پس از او هم بسیار گفته اند، اما چون گوش شنوایی نبوده است، پیوسته باید گفته شود.

ندوشن در این کتابش مهم ترین منبع تنبه، تعلم و تفرج را تاریخ کشورمان می‌داند؛ «دنیایی چندلایه که هرچه بیشتر در آن باریک شویم، به ابهت آن بیشتر پی می‌بریم.» او درعین حال، افتخار چشم بسته به چنین تاریخی را هم نمی‌پسندد، بلکه لابه لای صفحه‌های آن را می‌جوید تا به فرهنگ ایران دست یابد. اسلامی ندوشن همه این‌ها را به شکلی چیره دستانه در کتابش به هم پیوند زده است، به نحوی که از انجام تا سرانجام کتاب، گره‌ها و فکرهایی که پشت سرهم اضافه می‌شوند، یقه مخاطب را رها نمی‌کنند. او همچنین معتقد است که «ما از رسوب تاریخ سر برآورده ایم» و در این مسیر، تندبادها ما را به جلو رانده اند و بخش عمده استعداد و تلاش ما در این راه به کار افتاده است. در نتیجه «ما ملت موزاییک هستیم، یعنی از ذره ذره‌های حوادث ماهیت یافته ایم [...] و در سرزمینی زندگی کرده ایم که به قول حافظ رباط دودر بوده است».

ندوشن در «سخن‌ها را بشنویم»، ریشه‌های تاریخی نبود آموزش و اختلال فرهنگ را بررسی می‌کند، به پیشینه بی انگیزگی‌ها و نبود نظم و سامان در تاریخ ایران می‌پردازد و در جان کلامش از «کشور عجیبی که ایران نام دارد» می‌گوید. دغدغه او فرهنگی است که «هم ما را با دنیای خارج ربط می‌دهد و هم از ما در برابر آن دفاع می‌کند». این فرهنگ را انسان‌ها می‌سازند، انسان‌هایی که در تقابل و تعامل با هم باید سخن‌های یکدیگر را بشنوند؛ اما وقتی این دستگاه فرهنگی آشفته شود، دیگر جامعه در مسیر مطلوب قرار نمی‌گیرد و «لاینقطع تشتت ها، تزاحم‌ها و لنگی‌ها بروز می‌کند».

طرف حساب «سخن‌ها را بشنویم» کیست؟
روی صحبت ندوشن و مخاطبش افرادی هستند که در ایران زندگی می‌کنند، فارسی حرف می‌زنند، کتاب می‌خوانند و بر جامعه ایرانی تأثیر می‌گذارند و از آن تأثیر می‌پذیرند. در کل «همه کسانی که دل سوز این مملکت و مردم اند و خود و فرزندانشان قصد زندگی کردن در این آب وخاک را دارند، باید سخن‌ها را بشنوند و درِ چاره گری را باز بخواهند» و ما می‌گوییم، باید این کتاب را بخوانند. ندوشن در دنیای پیچیده امروز دل مشغول چیزی به جز فناوری، پول، باران، ذخایر معدنی و... است.

او همه ملزومات زندگی امروز را کارساز می‌داند، ولی نیاز اصلی سرزمینمان را «انسان» می‌داند که اگر «آن را داشت، همه چیز دارد و اگر نداشت، به جایی نخواهد رسید». در نتیجه طرف حساب او تک تک شهروندان ایرانی هستند که دل در گرو فرهنگ دارند.از دید ندوشن، صنعت جدید و زندگی نو زهری دارد و پادزهری؛ اما «بخش بزرگی از مردم دنیا این زهر را چشیده اند بی آنکه هنوز پادزهری در دستشان باشد».

این‌ها همه برای ایران، «کشور خاصی با سرنوشت خاص»، تا حدی شگفت آور است؛ کشوری با سنت‌های ریشه دار که بار دوران دراز مشقت بار را به دوش دارد، بر سر راه شرق و غرب دنیا قرار داشته و گاه میانجی، توازن بخش و حائل شرق و غرب بوده و «سرنوشتش چنین بوده است که در هر زمان افروزگر جرقه‌های خاص در تاریخ جهان باشد». پس مخاطب محمدعلی اسلامی ندوشن، مردمان فرهنگ دوست چنین سرزمینی هستند.یادش گرامی باد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...