اخلاط | بقراط

10 آبان 1386

اخلاط . اثری مشهور از بقراط (حدود 460-حدود370 ق.م) پزشک و حکیم پر آوازه یونانی. موضوع این کتاب، چنان که از نامش پیداست، اخلاط چهارگانه بلغم، دم، صفرا، سودا و عواقب عدم توازن میان آنهاست.

این کتاب را نباید با کتاب دیگر بقراط که حنین و یعقوبی به ترتیب آن را "طبیعة الانسان" و "الارکان" نامیده‌اند، یکی دانست. تاریخ‌نگاران مسلمان از مترجم روایت اصلی این کتاب به عربی نام نبرده‌اند: اما در نسخه دست‌نویس شماره 3632 کتابخانه ایاصوفیه، مترجم روایت عربی "علی‌بن عیسی" معرفی شده است. دست‌نویس دیگر این کتاب نیز در یک کتابخانه خصوصی در شهر حلب سوریه نگهداری می‌شود. بر این کتاب شروحی نوشته شده که ذیلا از آنها یاد می‌شود:

"شرح جالینوس" که این اثر بقراط در دوره اسلامی بیشتر به واسطه آن رواج یافت. "حنین بن اسحاق" در رساله‌ای که خطاب به "علی‌بن یحی بن ابی‌منصور"(مشهور به ابن منجم، حامی‌ایرانی الاصل مترجمان در قرن سوم هجری) نوشته، درباره این شرح گفته است: «جالینوس این تفسیر را در سه مقاله نوشته است. در گذشته متن یونانی آن را ندیده بودم. بعدها آن را یافتم و شرح جالینوس و سخن خود بقراط را به سریانی ترجمه کردم و "عیسی بن یحیی" ( از شاگردان حنین) نیز آن را برای "ابوالحسن احمد بن موسی" (برادر ارشد از سه برادر ایرانی مشهور به بنو موسی و حامی مترجمان به نامی چون حنین و ثابت بن قره) (از سریانی) به عربی‌ترجمه کرد.» دست‌نویس ظاهرا منحصر به فرد ترجمه عربی شرح جالینوس به شماره 80 قدیم در کتابخانه آستان قدس رضوی نگهداری می‌شود.

"شرح ابوالفرج عبدالله بن طیب" (قرن 5) پزشک و فیلسوف مسیحی نطوری، که احتمالا دست‌نویسی از آن در کتابخانه "سن ژوزف" بیروت در 232 برگ نگهداری می‌شود. گذشته از این "ابو الحسن علی‌بن رضوان" (قرن 5) پزشک و منجم و فیلسوف مصری با عنوان "فوائدی فی الاخلاط" گزیده‌ای از این کتاب تهیه کرده که نسخه‌ای از آن (15 برگ دست نویس قرن هشتم هجری) در کتابخانه دانشگاه کمبریج نگهداری می‌شود.

یونس کرامتی. فرهنگ آثار ایرانی اسلامی. سروش

در قرن بیستم مشهورترین صادرات شیلی نه استخراج از معادنش که تبعیدی‌های سیاسی‌اش بود. در میان این سیل تبعیدی‌ها چهره‌هایی بودند سخت اثرگذار که ازجمله‌ی آنها یکی‌شان آریل دورفمن است... از امید واهی برای شکست دیکتاتور و پیروزی یک‌شبه بر سیاهی گفته است که دست آخر به سرخوردگی جمعی ختم می‌شود... بهار پراگ و انقلاب شیلی، هردو به‌دست نیروهای سرکوبگر مشابهی سرکوب شده‌اند؛ یکی به دست امپراتوری شوروی و دیگری به دست آمریکایی‌ها ...
اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...