رقصِ خشونت | ایسنا


رمانِ کم‌حجمِ «نکته جزیی» [Minor detail] اثر عدنیه شبلی [Adania Shibli]، اثری فشرده و نافذ درباره تاثیرِ عمیقِ زیستن با خشونت است، فارغ از آنکه این خشونت در گذشته رخ داده باشد یا در زمان حال. این رمان در دو بخش نوشته شده است: بخش اول تابستان ۱۹۴۹، یک سال پس از «روز نکبت» (تبعیدِ بیش از هفتصدهزار فلسطینی و سالگرد تاسیس کشور مستقل اسراییل) را به تصویر می‌کشد؛ زمانی که یک افسر اسراییلی همراه سربازانش حین گشت‌زنی و نظارت بر پاکسازی صحرای نقب و ایجاد مرز با مصر، با گروهی از اعراب مواجه می‌شوند. آن‌ها بلافاصله مردان گروه را به قتل می‌رسانند، اما زن جوان همراهشان را به بهانه حفظ امنیت او با خود به اردوگاه می‌برند. در آنجا زن جوان بارها مورد تجاوز گروهی قرار می‌گیرد و درنهایت به قتل می‌رسد.

نکته جرئی [Minor detail]  عدنیه شبلی [Adania Shibli]

در بخش دوم داستان که زمان حال را روایت می‌کند، زنی ناشناس درمورد این جنایت مطلبی در روزنامه می‌خواند و به دلایلی احساس می‌کند که باید تلاش کند حقیقت این جنایت و آنچه را که به‌واقع رخ داده کشف کند. به همین خاطر از چند نقشه برای شناسایی منطقه موردنظر که در بخش اول روایت شده، کمک می‌گیرد. به‌این‌ترتیب بخش دوم داستان بر زن ناشناس متمرکز می‌شود. اتفاق وحشتناکی که شرح داده ‌شد، به دلیل تاریخش که با روز تولد او، ۱۳ آگوست، هم‌زمان است، نظر او را به خود جلب می‌کند. هرچند که شرح این گونه گزارش‌ها و جنایات جنگی به مرور زمان برایش عادی و پیش‌افتاده تلقی می‌شود، با خود می‌گوید: «این‌جور اتفاقات عجیب نیستند، یا بهتر است بگویم در چنین موقعیت‌هایی غیرمعمول نیستند. حتی آن‌قدر زیاد شده که دیگر ککم هم نمی‌گزد.»

علاقه این زنِ معمولیِ ناشناس به اتفاقی که سال‌ها پیش در روز تولد او رخ داده، ممکن است خودشیفتگیِ محض به نظر برسد، اما درنهایت برای یافتن حقیقتِ مطلبِ روزنامه به‌دنبالِ یافتنِ پاسخ پرسش‌هایش می‌رود. تمرکز و توصیفاتِ دقیق و ریزبینیِ عدنیه شبلی در این داستان به‌واقع حیرت‌آور است. زن ناشناس با بررسی مطالبی درمی‌یابد که تاریخ مکانی این جنایت، عامدانه حذف شده است. او بالاخره تصمیم می‌گیرد برای یافتن ردی از آن دختر به همان منطقه‌ای که قتل و تجاوز در آن اتفاق افتاده سفر کند. آنجا به بازدید آرشیو‌ها و موزه‌های محلی می‌رود. او به حوزه‌های تاریخی نیروهای دفاعی اسراییل سر می‌زند و از نمایشگاه‌هایی دیدن می‌کند که در آن از اشیایی چون لباس فرم، قوطی (یغلاوی)، صابون و دیگر وسایل مورد استفاده سربازان دوره جنگ‌های ۱۹۴۸ به نمایش گذاشته ‌شده‌اند، اما از آن سربازان و مشخصات آن‌ها هیچ نشانه‌ای وجود ندارد. نویسنده با زیرکی به تمام این لوازم در بخش اول داستان اشاره کرده است.

علاوه بر این، راه و مسیر فیزیکی که این زن در راستای کشف واقعیت طی می‌کند، مملو از مشکلات است. حین سفر با مسیری دشوار و ناشناخته روبه‌رو می‌گردد. برای تصویرسازی بهتر در بخش اول، افسر اسراییلی به ایجاد فضایی کمک می‌کند که زن در بخش دوم از آن عبور می‌کند. زن با کنار گذاشتن نقشه‌های مختلف متوجه تفاوت‌های زیادی که بین آن‌ها وجود دارد می‌شود. نقشه رسمی زمان حال نسبت به نقشه‌های قدیمی‌تر از ۱۹۴۸ کامل تغییر کرده است، روستاهایی که قبلاً در نقشه بودند، دیگر وجود ندارند یا تغییر نام داده‌اند. حتی شکل جاده‌هایی که اکنون نامشان هم تغییر کرده، قبلاً باریک و پرپیچ‌وخم بوده و اکنون مستقیم و عریض شده‌اند. با این اوصاف، تجسمِ منطقه تقریباً غیرممکن است و او باید تلاش کند از میان راه‌ها و نقشه‌های متعدد مسیری را پیدا کند که اساساً نامریی و ناشناخته شده است.

عدنیه شبلی در «نکته جزیی» به جزییات و ریزه‌کاری‌های دوره زمانی و نیز شخصیت‌ها توجه زیادی نشان داده است. نوشته‌های او همواره به طرز فوق‌العاده‌ای توصیفی است و حرکات قهرمان‌های داستان را با جزییات شرح می‌دهد. در بخش اول رمان، حرکات افسر اسراییلی را با دقت به تصویر می‌کشد؛ زمانی که او مشغول شست‌وشو یا تعویض لباس‌هایش است یا اطراف چادر به دنبال حشرات می‌گردد یا از بدن زن وحشت‌زده فلسطینی برای گرم‌کردن خودش استفاده می‌کند: «دوباره روی وسایلش خم شد، فانوسی برداشت، حبابش را بلند کرد و روی میز گذاشت، اما بی‌این‌که روشنش کند از کلبه بیرون رفت.» چنین توصیفات بدنی دقیقی در بخش دوم نیز تکرار می‌شود: «خیلی طول نمی‌کشد که به حفاظ در اصلی شهرک می‌رسم. باز هم نگهبان سر پستش نیست. در نتیجه از ماشین پیاده می‌شوم و خودم در را هل می‌دهم و بازش می‌کنم. بعد دوباره سوار ماشین می‌شوم، از لای در می‌گذرم، پیاده می‌شوم، در را می‌بندم، برمی‌گردم توی ماشین و...» او اضطراب شدید زن را به خوبی نشان می‌دهد و خواننده به شدت تحت‌تاثیر این فضاها قرار می‌گیرد.

عدنیه شبلی به تاثیری که خشونت یا احتمالِ موردِ خشونت قرار گرفتن بر بدن می‌گذارد و چگونگی ایجاد این حس با تکرار مدام آن، توجه عمیقی دارد. این توصیفات شبیه رقصی از خشونت است. توصیفی که بارها و باره به اشکال مختلف به تصویر کشیده می‌شود، اما همیشه قابل تشخیص است.

یکی از جنبه‌های مهم این رمان، ارتباط آن با وضعیت سیاسی و اجتماعی جهان امروز است. درحالی‌که «نکته جزیی» به خشونت‌های گذشته می‌پردازد، شبلی به‌طور غیرمستقیم نشان می‌دهد که این خشونت‌ها نه تنها در گذشته ریشه دارند، بلکه در حال حاضر نیز تأثیرگذارند. وضعیت کنونی منطقه و جنایات گذشته هنوز در حافظه جمعی فلسطینیان زنده است و این رمان، با بررسی دقیق تبعات خشونت بر بدن و ذهن انسان‌ها، نشان می‌دهد که چطور نسل‌های آینده نمی‌توانند از این تاریخ فرار کنند. خشونت نه تنها یک حادثه تاریخی است، بلکه یک فرآیند تداوم‌پذیر است که خود را در شکل‌های مختلف در تاریخ و جامعه تکرار می‌کند. این اثر به‌عنوان یک نقد اجتماعی و سیاسی، از خواننده می‌خواهد که نگاهی عمیق‌تر به تاریخ و به‌ویژه به ابعاد پنهان خشونت در دنیای معاصر بیاندازد.

عدنیه شبلی ‌در گفت‌وگویی می‌گوید: «شاید درکِ بی‌عدالتیِ مکرری که بر فلسطین می‌رود و بر هیچ کس پوشیده نیست، نخستین نیرویی بود که مرا به سمت ادبیات سوق داد.» در این رمان، بی‌عدالتی درباره رویدادی است که تنها سال‌ها پس از وقوع آن توسط یک نفر به رسمیت شناخته می‌شود. با این‌حال ترس و وحشت این جنایت همچنان وجود دارد و شبلی با نگاشتنِ این واقعه هولناک در زمان حال، شرارت را به‌سادگی نشان می‌دهد. بی‌تردید ترجمه دقیق و درخشان این اثر به فارسی توسط سارا مصطفی‌پور در نشر ققنوس، بر تاثیرگذاری و کششِ آن افزوده است.

«نکته جزیی» در سال ۲۰۱۷ به عربی منتشر و در سال ۲۰۲۰ به انگلیسی ترجمه شد و به مرحله نهایی جایزه کتاب ملی در بخش ترجمه و جایزه بین‌المللی بوکر راه یافت و توانست جایزه لیت‌بروم برای ترجمه آلمانی را از آن خود کند. این جایزه قرار بود در نمایشگاه فرانکفورت سال ۲۰۲۳ به این نویسنده اعطا شود که به دلیل آغاز جنگ اسراییل و حماس، این جایزه به تعویق افتاد و موجب اعتراض صدها نویسنده از جمله کالم توبین، عبدالرزاق گورنه، هشام مطر، کامیلا شمسی، آنی ارنو و اولگا تورکاچوک شد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...