رمان «تسلیم شدن» [Rendición] نوشته رای لوریگا [Ray Loriga] با ترجمه حسین حضرتی توسط نشر خزه منتشر شد.

تسلیم شدن» [Rendición]  رای لوریگا [Ray Loriga]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، ده سال است که جنگی درگرفته و شعله‌هایش فروکش هم نمی‌کند. زن و شوهری که هر دو پسرشان سربازند، روزی با کودک غریبه لالی مواجه می‌شوند که به املاک آنها پناه آورده است. همین اتفاق، سرآغاز ماجراهای غریبی است که نویسنده با طنزی سیاه و در کمال خونسردی، روایت کرده است.

رأی لوریگا نویسنده، فیلمنامه‌نویس و کارگردان اسپانیایی در رمان «تسلیم شدن» داستانی کافکایی در مورد استبداد و کنترل اذهان عمومی تعریف می‌کند. رمان او استعاره‌ای است از جامعه امروزِ جهانی که همه بی‌وقفه در معرض نگاه و قضاوت یکدیگر هستند. لوریگا در «تسلیم شدن» بی‌آنکه در چاه نصیحت کردن خواننده بیفتد، از طریق تک‌گویی درونی مردی متواضع، که گاه لحنش طنزآلود می‌شود، حکایتی خلق کرده در باب تبعید، از دست دادن، عالم پدرانه و دلبستگی. پیرنگ «تسلیم شدن» در هر صفحه غافلگیرمان می‌کند و در نهایت به پایانی کوبنده منتهی می‌شود که پس از بستن کتاب، آهنگ کلمات و تصاویرش مدام در گوش‌مان زنگ می‌خورد.

لوریگا نویسنده و فیلمنامه‌نویس است و برای بسیاری از فیلمسازان بزرگ از جمله پدرو آلمودوبار فیلمنامه نوشته. اما این اولین اثر اوست که با ترجمه حسین حضرتی از زبان اسپانیایی در ایران منتشر می‌شود. آلمودوبار درباره او گفته است: «رای لوریگا، تلفیق جذابی است از مارگریت دوراس و جیم تامپسون.»

این‌کتاب با ۱۶۰ صفحه و قیمت ۵۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...