جلد پنجم از مجموعه «مدرسه‌ی خیال‌باف‌ها» با عنوان «یک آدم گرگی توی چادر من است!» [There's a Werewolf in My Tent] اثر پملا بوچرت[Pamela Butchart] از سوی انتشارات هوپا منتشر شد.

یک آدم گرگی توی چادر من است!» [There's a Werewolf in My Tent] اثر پملا بوچرت[Pamela Butchart]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، عنوان‌های قبلی این مجموعه عبارت‌اند از: «معلمم آدم‌فضایی شده»، «جاسوسی که ناهار مدرسه را دوست داشت»، «آقای مدیر یک موشِ خون‌آشام است»، «ارتش آشپزهای شیطانی».

مجموعه «مدرسه‌ی خیال‌باف‌ها» درباره دختری به نام ایزی است. ایزی تنها دختر پدر و مادرش است و دانش‌آموز کلاس چهارم «ج» است. ایزی چند تا دوست خوب دارد که با هم به یک مدرسه می‌روند؛ اما مشکلاتی هم دارند؛ مثلاً اینکه خیلی‌وقت‌ها مامان، بابا و معلم‌ها حرف‌های ایزی و دوست‌هایش را باور نمی‌کنند. البته این موضوع اصلاً باعث نمی‌شود که آن‌ها درباره چیزهای مشکوک تحقیق نکنند. باید با آن‌ها همراه شوید تا از نتیجه تحقیق‌هایشان سر دربیاورید.

جلد پنجم از مجموعه به نام «یک آدم گرگی توی چادر من است!» درباره اردوی مدرسه است. ایزی و جودی و زَک و میسی با بقیه بچه‌ها چند روز از طرف مدرسه می‌روند اردو. مارشمالو و خوراکی‌های خوش‌مزه می‌خورند و تازه مجبور هم نیستند بروند حمام؛ البته همه‌چیز هم خوب و خوش پیش نمی‌رودها! اتفاقات عجیب‌وغریبی می‌افتد که باید علت‌شان را بفهمند….

پملا بوچرت متولد اسکاتلند است و دوران کودکی‌اش در خانه‌ای زندگی می‌کرد که پر از حیوانات خانگی بود. وقتی دانش‌آموز بود کارهای مختلفی انجام می‌داد؛ از فروختن ماهی و آموزش بسکتبال گرفته تا کارکردن در آزمایشگاه! داستان‌نویسی کودکان را از سال ۲۰۱۴ شروع کرد و به قول خودش تحت‌تأثیر جودیت کر بوده است. مجموعه داستان‌های زیادی را نوشته که از میان آن‌ها مجموعه «مدرسه‌ی خیال‌باف‌ها» برنده جایزه بهترین داستان بلو پیتر و کتاب کودکان شده است. پملا الان در شهر داندی با پسر کوچکش زندگی می‌کند و دوتا گربه بامزه دارد. او به نوجوانان فلسفه هم درس می‌دهد. پملا می‌گوید اگر داستان نمی‌نوشت یا که معلم نبود، دوست داشت هتلی بزرگ برای گربه‌های بی‌خانمان داشته باشد.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:
جودی یک بار گفته بود وقتی اتفاق بدی می‌افتد، آدم‌ها یا باید بجنگند و یا پرواز کنند (یعنی با سرعت هرچه‌تمام‌تر فرار کنند که درست مثل پرواز کردن است).
توی سرم تا پنج شمردم و بعد نقشه‌ی پرواز کشیدم.
فکر کردم مِیسی را برمی‌دارم و فرار می‌کنم، اما بعد فهمیدم نمی‌توانم از پشه‌بند مِیسی رد شوم و او را از توی کیسه‌خواب فضایی‌اش بیرون بکشم. این‌جوری یک عالمه سروصدا راه می‌افتاد و جانور از خواب می‌پرید.

انتشارات هوپا جلد پنجم از مجموعه «مدرسه‌ی خیال‌باف‌ها» نوشته پَمِلا بوچِرت با تصویرگری توماس فلینتم را با ترجمه اختر اعتمادی در ۳۰۴ صفحه و به بهای ۲۱۵ هزار تومان منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...