کتاب‌های «من بیچاره بچه‌ام و هیچ‌کاره» [Ich bin hier blob das kind] و «من بیچاره گربه‌ام و هیچ‌کاره»[Ich bin hier blob die katze] از مجموعه چهارجلدی «من بیچاره» برای بچه‌ها منتشر شد.

من بیچاره بچه‌ام و هیچ‌کاره» [Ich bin hier blob das kind]    یوتا ریشتر Jutta Richter

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، کتاب‌های «من بیچاره بچه‌ام و هیچ‌کاره» نوشته یوتا ریشتر[Jutta Richter] و «من بیچاره گربه‌ام و هیچ‌کاره» نوشته هانا یوهانزن[Johansen, Hanna] با ترجمه کتایون سلطان‌پور در مجموعه کتاب‌های فندوق (واحد کودک نشر افق) راهی بازار شده است.

در معرفی ناشر از این کتاب‌ها آمده است: اگر دوست دارید آدم‌بزرگ‌ها بدانند شما چطوری فکر می‌کنید یا اگر می‌خواهید بدانید توی سر گربه‌ها چه می‌گذرد، چاره‌ کارتان خواندنِ این دو کتاب است.
بعد از این‌که یک‌عالمه خندیدید، پیشنهاد می‌کنیم دست بزرگ‌ترهایتان را بگیرید، آن‌ها را کنار خودتان بنشانید و کتاب‌ها را برایشان بخوانید.
کتاب‌ «من بیچاره بچه‌ام و هیچ‌کاره» تمرین خوبی است تا بزرگ‌ترها با خواندنش به خودشان یادآوری کنند که بچه‌ها باید فقط بچگی کنند و فشار زندگی نباید به روحیه و روحشان آسیبی برساند.
گربه‌های عزیز هم خوشحال باشند که وقتی صاحبشان کتاب دوم این مجموعه را بخواند، بهتر می‌تواند به وظایفش عمل کند و حسابی خوش به حالشان می‌شود.

بر اساس اعلام ناشر، این کتاب‌ها با خرید حق انتشار (کپی‌رایت) در ایران منتشر شده‌اند.

................ هر روز با کتاب ...............

لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...