کتاب‌های «من بیچاره بچه‌ام و هیچ‌کاره» [Ich bin hier blob das kind] و «من بیچاره گربه‌ام و هیچ‌کاره»[Ich bin hier blob die katze] از مجموعه چهارجلدی «من بیچاره» برای بچه‌ها منتشر شد.

من بیچاره بچه‌ام و هیچ‌کاره» [Ich bin hier blob das kind]    یوتا ریشتر Jutta Richter

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، کتاب‌های «من بیچاره بچه‌ام و هیچ‌کاره» نوشته یوتا ریشتر[Jutta Richter] و «من بیچاره گربه‌ام و هیچ‌کاره» نوشته هانا یوهانزن[Johansen, Hanna] با ترجمه کتایون سلطان‌پور در مجموعه کتاب‌های فندوق (واحد کودک نشر افق) راهی بازار شده است.

در معرفی ناشر از این کتاب‌ها آمده است: اگر دوست دارید آدم‌بزرگ‌ها بدانند شما چطوری فکر می‌کنید یا اگر می‌خواهید بدانید توی سر گربه‌ها چه می‌گذرد، چاره‌ کارتان خواندنِ این دو کتاب است.
بعد از این‌که یک‌عالمه خندیدید، پیشنهاد می‌کنیم دست بزرگ‌ترهایتان را بگیرید، آن‌ها را کنار خودتان بنشانید و کتاب‌ها را برایشان بخوانید.
کتاب‌ «من بیچاره بچه‌ام و هیچ‌کاره» تمرین خوبی است تا بزرگ‌ترها با خواندنش به خودشان یادآوری کنند که بچه‌ها باید فقط بچگی کنند و فشار زندگی نباید به روحیه و روحشان آسیبی برساند.
گربه‌های عزیز هم خوشحال باشند که وقتی صاحبشان کتاب دوم این مجموعه را بخواند، بهتر می‌تواند به وظایفش عمل کند و حسابی خوش به حالشان می‌شود.

بر اساس اعلام ناشر، این کتاب‌ها با خرید حق انتشار (کپی‌رایت) در ایران منتشر شده‌اند.

................ هر روز با کتاب ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...