رمان نوجوان «آتیش‌پاره» نوشته فاطمه بختیاری توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر و راهی بازار نشر شد.

آتیش‌پاره فاطمه بختیاری شوخی با مش‌طلعت، آتیش‌پاره و جعفر

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌رمان برای نوجوانان با حال و هوای طنز نوشته شده است.

داستان «آتیش‌پاره» درباره دختر نوجوانی به‌نام زهراست که جنب‌وجوش زیادی دارد و در سال‌های جنگ تحمیلی در یک روستا زندگی می‌کند. همسایه خانه زهرا، پیرزنی به‌نام مَش‌طلعت است که پسرش جعفر به جبهه رفته و برای مادرش نامه می‌نویسد. زهرا نامه‌های جعفر را برای مش‌طلعت می‌خواند و عوض این‌کار، عسل می‌گیرد.

جعفر مدام به جبهه می‌رود و زخمی برمی‌گردد. به‌همین‌دلیل مردم روستا اسمش را رزمنده همیشه زخمی گذاشته‌اند. در ادامه داستان اتفاقی می‌افتد که شرایط زندگی زهرا را تغییر می‌دهند...

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

رفتم سر دیوار و سرک کشیدم. شاخه و برگ درخت انار آن قدر بلند بود که کسی مرا نمی دید. عموی جعفر داد زد: «خدا نگذرد از کسی که این نان را توی دامن من گذاشت.» نفهمیدم چرا سر یک‌تکه‌نان دعوا می کنند. رقیه‌خانم، زن عموی جعفر، با گریه گفت: «فهیمه شده یک‌تکه پوست و استخوان. از وقتی خبر زن گرفتن و بچه داشتن جفعر را شنیده، شب و روزش گریه شده است.» مش طلعت گفت: «شرمنده رویتان هستم... اما...» بقیه حرف مش طلعت را نشنیدم چون از پشت سر کشیده شدم..

این‌کتاب با ۱۹۰ صفحه و قیمت ۲۴ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...