رمان‏‌نویسی رهاگشته در دنیای وهم | هم‌میهن


داستان بلند «محمود» پنجمین اثر روح‌الله حسینی است که نخستین‌بار در سال 1402 توسط نشر گویا چاپ شد. روح‌الله حسینی در عرصه ادبیات معاصر ایران با رمان‌هایی چون «من هم کرونا گرفتم» (برنده دو جایزه ملی)، «کهکشان‌ها»، «تو و خدا و من»، مجموعه داستانِ «موج‌ها و دریاها» و «اینشتین و عاشق» شناخته می‌شود.

خلاصه رمان محمود» روح‌الله حسینی

محمود شخصیت اصلی و شاید تنها شخصیت داستان است که از آغاز جوانی رویای نویسنده و مشهور شدن را در سر می‌پروراند. او در یک خانواده معمولی زاده شده است اما گویی دوست ندارد که معمولی زندگی کند و حتی معمولی بمیرد. دوست دارد مانند بسیاری از نویسندگان و داستان‌نویسان بزرگ جهان به شهرت برسد و به سراسر دنیا سفر کند.

او می‌داند که برای تحقق این رویا نیاز دارد که زبان بداند و از آن‌جایی که شنیده فرانسوی‌ها به‌عنوان طلایه‌داران فلسفه، هنر و ادبیات شناخته می‌شوند، به‌صورت خودآموز زبان فرانسه را فرامی‌گیرد. آشنایی با زندگی و آثار نویسندگان بزرگ چون بالزاک، پروست، کامو، سارتر، شکسپیر، داستایفسکی و... از یک‌سو، عطش او برای تحقق این رویا را چندین برابر می‌کند اما از دیگرسو، مهری از ناامیدی بر پیشانی او می‌کوبد که چرا مانند آن‌ها در جوانی خلاقیت‌اش در زمینه نویسندگی جوانه نزده و نتوانسته اثری درخور خلق کند که او را به شهرت برساند.

داستان محمود، در «میانه رویدادها» یا به بیان بهتر، در قعر سفر یک کاراکتر آغاز می‌شود. تکنیکی که خواننده را ترغیب می‌کند تا خواندن داستان را ادامه بدهد و درعین‌حال، مقدمه‌ای هیجان‌انگیز در اختیار نویسنده قرار می‌دهد تا کم‌کم داستان را که متمرکز بر زندگی محمود است، پیش ببرد. آغاز داستانِ محمود با مرگ او که همزمان با روز تولدش است، رقم می‌خورد. مرگ نابهنگام و مصادف با سالروز تولد، این انتظار را در خواننده به وجود می‌آورد که شاید قرار است با شخصیتی آشنا شود که زندگی و سرگذشت‌اش مانند تاریخ مرگش ویژه و متمایز است.

اما هرچه بیشتر با این شخصیت همراه می‌شود به این مهم می‌رسد که شاید تنها امرِ ویژه زندگی او، همان تاریخ مرگش است.

درحقیقت یکی از عواملی که سبب می‌شود در ذهن خواننده تصویری معمولی و حتی ناکام از شخصیت اصلی رمان شکل بگیرد، به‌رغم این‌که او به یک زبان مسلط است و با آثار فاخر ادبیات و فلسفه جهان آشناست، تقابل و مقایسه زندگی او با نویسندگان و فیلسوفان بزرگ است. نقل زندگینامه‌های کوتاه از نویسندگان بزرگ، فضایی در رمان خلق کرده است که ما را با تقابل و تضارب شخصیت‌ها روبه‌رو می‌کند. به این معنا که هرچه بیشتر با بالزاک، پروست، کانت و... در این رمان آشنا می‌شویم، امیدمان از محمود برای اینکه بتواند نویسنده‌ای سرشناس شود، بیشتر قطع می‌شود.

درحقیقت نویسنده رمان با انتخاب ظریف این شخصیت‌های ادبی و فلسفی و نقل بخش‌هایی از زندگی آن‌ها در اثر، مانند یک رهبر اکستر از تکنیک سازآرایی استفاده کرده است، تا برخی صداها و ابعاد شخصیت اصلی داستان را تضعیف و برخی دیگر را برجسته کند. افزون بر این، رمانِ محمود شبکه تودرتویی با متون گسترده دیگری ایجاد کرده است که هرچه دسترسی خواننده و آگاهی او از این متون بیشتر باشد، درک او از شخصیت محمود که تلاش می‌کند تا کلاژی از تمام نویسندگان بزرگ باشد، بیشتر می‌شود.

این روابط بینامتنی گسترده که به اعتقاد ژرار ژنت به پویایی متن می‌افزاید، در رمان محمود سبب می‌شود که ما انتظار یک روایت خطی و مستقیم از شخصیت و فضای ذهنی او را نداشته باشیم و با خواندن زندگینامه‌های کوتاه از نویسندگان و فیلسوفانی که در خلال داستان به فضای داستان وارد می‌شوند، بتوانیم حدس‌ها و گمان‌های خود را از شخصیت محمود خلق کنیم.

درواقع به‌لطف این تکنیک، تصورات‌مان محدود به روایتِ یک راوی یا دانای‌کل از شخصیت اصلی داستان نخواهد بود. نقل تکه‌هایی مهم و مرتبط از زندگی نویسندگان مشهور با زندگی و رویای محمود سبب شده است تا نویسنده رمان، فضایی باز و دموکراتیک برای قضاوت در مورد شخصیت اصلی داستان ایجاد کند. هرچه دسترسی خواننده به متونی که نویسنده تلاش کرده تا در رمانِ خود با آن‌ها رابطه بینامتنی برقرار کند، گسترده‌تر باشد، ابعاد گسترده‌تری را از شخصیت محمود می‌تواند رمزگشایی کند. برای نمونه، در بخشی از کتاب، خواننده با بخشی از زندگی کانت و در بخشی دیگر با تکه‌ای از زندگی بالزاک مواجه می‌شود که البته بی‌ارتباط با زندگی محمود نیست.

درواقع نویسنده با این تکنیک تلاش کرده تا به‌جای ارائه روایتی خطی و مستقیم از زندگی و شخصیت محمود، دیالوگی با متون دیگر برقرار کند و از این طریق قضاوت در مورد شخصیت او را برعهده خواننده بگذارد. تکنیکی که مکالمه‌گرایی باختین را یادآور می‌شود و رمان بهترین فضایی است که در آن می‌توان مکالمه‌ای میان متون، زمان‌ها و مکان‌های گوناگون برقرار و از تک‌صدایی پرهیز کرد. خواننده در تمام صفحات کتاب با قضاوت‌های گوناگونی از شخصیت محمود درگیر می‌شود و این چندصدایی، قضاوت درباره خوب و بد قضاوت‌هایش را بسیار مشکل می‌کند.

درواقع نوعی سردرگمی در احساسات و عواطف خواننده نسبت به محمود وجود دارد که نمی‌داند آیا باید با او همدلی کند یا او را مورد سرزنش و نقد قرار دهد. شاید این سردرگمی تا پایان داستان که نقطه اوج دیگری برای داستان رقم می‌خورد، ادامه دارد و به خواننده مجالی می‌دهد که تصمیم خود را در رابطه با همدلی با محمود یا سرزنش او بگیرد. تصمیمی که شاید هرچه داستان پیش می‌رود، با آگاهی بیشتری گرفته می‌شود و به خواننده کمک می‌کند تا محمود را در بافت تاریخی و اجتماعی خودش به قضاوت بنشیند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...