سها بعنونی مترجم و ناشر ساکن جزیزه قشم رمان «پست شبانه» اثر هدی برکات، برگزیده جایزه من‌بوکر عربی 2019 را به فارسی ترجمه و منتشر کرد.

به گزارش ایبنا،‌ هدی برکات، نویسنده سرشناس لبنانی، طی سال‌های نویسندگی‌اش جوایز معتبر و متعددی دریافت کرده است. شش رمان، دو نمایشنامه، یک مجموعه داستان و یک خودنگاره تا کنون از او منتشر شده است. کارهای او به زبان‌های مختلف ترجمه شده و دوبار در سال‌های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۸ به او نشان دولت فرانسه داده شده است.

«پست شبانه» جدیدترین اثر هدی برکات، در دوازهمین دوره جایزه جهانی رمان عربی (بوکر عربی سال ۲۰۱۹) که طی مراسمی در سالن تئاتر ملی عروسکی فلسطین برپا شد، برنده اعلام شد.
 
رمان «پست شبانه» با دیدی فکری و عمیق در ارتباط با اوضاع مهاجران نوشته شده که روایتگر داستانی خواندنی از زندگی و برخوردهای غیر منتظره‌ای است و طی آن از نامه‌هایی حکایت می‌کند که نویسندگان غریبه و تنهای آنها، پای نامه‌های دیگر را به میان می‌کشند و گویی در هم تنیده می‌شوند. همان تبعیدشده‌ها، مطرودها، بی‌خانمان‌ها و یتیمان وطنی که زمانه کمرشان را شکسته است. شخصیت‌های گوناگون از نانوا گرفته تا پستچی را در هیاهوی زندگی تصویر می‌کند. این اشخاص نامه‌هایی می‌نویسند که در آن‌ها از سختی‌های غربت سخن می‌گویند، این درحالی است که می‌دانند بیشتر نامه‌های‌شان هرگز به مقصد مورد نظر نمی‌رسد.

در این رمان هیچ پدیده‌ای قطعیت ندارد و نوشتار سرشار از شک و شبهه و بی‌مرزی‌ است. این رمان با قدرت جادویی زندگی شخصیت‌های داستان را ماهرانه به تصویر می‌کشد که تعدد شخصیت‌های آن هم پیوندی عمیق بین شما و آن‌ها برقرار می‌سازد. با خواندن پست شبانه و بعد از اتمام کتاب و مرور فراز و فرودهایش، گویی همواره نگران آینده نامه‎‌ها و نویسنده‌شان خواهید بود.

هدی برکات درباره این رمان می‌گوید: «انسان‌های بسیار زیادی از کشور و خانه‌های‌شان فرار کرده‌اند، درحالی که جایی برای رفتن ندارند. آن‌ها در سراسر دنیا پراکنده شده‌اند و سوار قایق‌های مرگ می‌شوند؛ این درحالی است که جهان نمی‌خواهد حتی نگاهی به آن‌ها بیندازد. من شخصیت‌های داستانم را همچون انسان‌های بی‌گناه می‌بینم و تمام هدفم از نوشتن این نامه‌ها در داستان، دادن شانسی برای دیده شدن این نوع انسان‌ها است.»
 

 
در بخشی از نامه نخست این کتاب می‌خوانیم:
«اصلاً تو چرا دلیل بی‌خوابی من نمی‌شی؟ چرا به‌حدی ذهنمو مشغول نمی‌کنی تا ذهنی که سرشار از فکر کردن به زنان زیبای دیگه‌ست، رو درگیر خودش کنه و به سمت خودش سوق بده.
راستش حرف‌هات دیگه برام جذابیتی نداره، شبیه شخصیت رمان‌هایی شدی که می‌خونی: آغاز، تنه داستان و پایان. چیزی شبیه قوانین آهنیِ منطقی.
زمان پنهان‌کاری ترسناک به‌نظر میای، گاهی تو رو مثل صیادی می‌بینم که پیروزمندانه سلاحشو بالای سرش گرفته و قبل از اینکه قلب شکارش کاملاً از کار بیوفته، شروع می‌کنه به دریدن جسم و خارج کردن دل و روده، درحالیکه هنوز بخاری نرم از جسد بیرون می‌زنه.»
 
هدی برکات پیش این، رمان‌های «سنگ خنده»، «اهل حال»، «شخم‌زن آب‌ها» (برنده جایزه نجیب محفوظ )، «سرورم و دلبرم» و «ملکوت این زمان» (که به لیست بلند بوکر عربی سال ۲۰۱۳ راه یافت) را نوشته است. این نویسنده لبنانی در سال ۲۰۱۵ به لیست کوتاه جایزه جهانی مَن بوکر که در آن زمان هر دو سال یک بار به مجموعه آثار یک نویسنده داده می‌شد، راه یافته بود.
 
«پست شبانه» اثر هدی برکات با ترجمه سها بعنونی در قطع پالتویی در 158 صفحه، شمارگان 1000 نسخه و به‌بهای 22 هزار تومان از سوی انتشارات امیرصدرا راهی بازار نشر شده است.

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...