ترجمه هفدهمین عنوان از مجموعه جنایی هیجانی جک ریچر اثر لی چایلد، با عنوان «تحت تعقیب» توسط انتشارات کتابسرای تندیس منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش مهر، رمان «تحت تعقیب» نوشته لی چایلد با ترجمه محمد عباس‌آبادی به‌تازگی توسط انتشارات کتابسرای تندیس منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌کتاب هفدهمین عنوان از مجموعه داستان و دنباله‌دار «جک ریچر» است.

لی چایلد متولد سال ۱۹۵۴، است و مجموعه معروف جک ریچر او هم درباره یک پلیس سابق ارتش به نام جک ریچر است که در ۳۶ سالگی پس از ۱۳ سال سابقه‌ درخشان در ارتش و گرفتن چند مدال و نشان افتخار، به خاطر کاهش نیروهای ارتش بعد از جنگ سرد، با درجه‌ سرگردی تصمیم به خروج از ارتش می‌گیرد. این شخصیت داستانی با ساخت فیلم «جک ریچر» در سال ۲۰۱۲ با بازی تام کروز بیشتر شناخته شد. تام کروز در سال ۲۰۱۶ در فیلم دیگری از سری جک ریچر با عنوان «هرگز بازنگرد» بازی کرد.

چایلد تا به حال ۲۲ عنوان کتاب از سری داستان‌های جک ریچر نوشته که انتشارات کتابسرای تندیس تا به حال، ۱۷ عنوان‌شان را با ترجمه عباس‌آبادی منتشر کرده است. قتلگاه، تا پای مرگ، قلاب، آخرین مهمان، اکو در آتش، سوءقصد، وسوسه انتقام، دشمن، یک شلیک، راه سخت، بدشانسی و دردسر، غریبه‌ای در شهر، دوازده نشانه، ۶۱ ساعت، لانه زنبور و رابطه عناوین ۱۶ کتابی هستند که پیش از این، در قالب این مجموعه چاپ شده‌اند.

در کتاب «تحت تعقیب» وقتی جک ریچر به‌قصد سفر به ویرجینیا با بینی شکسته کنار جاده ایستاده، خودرویی جلو پایش توقف می‌کند که سرنشین‌هایش دو مرد و یک زن‌اند. آن‌ها در طول مسیر با ایست‌وبازرسی‌های متعددی روبه‌رو می‌شوند و ریچر به‌تدریج متوجه حرف‌های ضدونقیض و رفتار شک‌برانگیز همسفرهایش می‌شود. چند کیلومتر عقب‌تر، اف.بی.آی در حال تحقیقات قتل مردی است که به گفته‌ یک شاهد عینی، همراه دو مرد دیگر وارد یک تلمبه‌خانه شده و فقط دو مرد از آن بیرون آمده‌اند.

«تحت تعقیب» در سال ۲۰۱۲ منتشر شد. بین همه‌ کتاب‌های مجموعه‌ جک ریچر، ۴ کتاب هستند که می‌توان آن‌ها را یک خط داستانی به‌هم‌پیوسته در نظر گرفت، که به این‌ترتیب هستند: ۶۱ ساعت، لانه زنبور، تحت تعقیب، هرگز برنگرد. اما مثل بقیه‌ کتاب‌های مجموعه مذکور، این چهار کتاب را هم می‌توان بدون ترتیب خواند.

طبق یکی از مقالاتی که مجله دیلی اکسپرس چاپ کرده، گفته می‌شود که هر چهار ثانیه یک جلد از رمان‌های جک ریچر در نقطه‌ای از دنیا به فروش می‌رود. ریچر در ژانر جنایی حکم «مرد بی‌نام» کلینت ایستوود در فیلم‌های وسترن را دارد. نبوغ لی چایلد در ۱۷ رمان مورد اشاره، خلق قهرمان بزن‌بهادری بوده که برای مردها رشک‌برانگیز و برای زن‌ها تحسین‌برانگیز است.

این‌کتاب با ۵۴۴ صفحه و قیمت ۷۰ هزار تومان منتشر شده است.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...