باز لورمن کارگردان استرالیایی برای ساخت رمان کلاسیک روسی «مرشد و مارگریتا» انتخاب شد.

به گزارش مهر، در حالی که باز لورمن دارد آماده‌می شود تا پروژه الویس پریسلی را برای برادران وارنر کارگردانی کند، برای کارگردانی رمان «مرشد و مارگریتا» انتخاب شد. این فیلم اقتباسی با اقتباس از رمان پرطرفدار میخائیل بولگاکوف ساخته خواهد شد. این پروژه از پروژه‌هایی است که لورمن برای ساخت آن اشتیاق زیادی داشت.

«مرشد و مارگریتا» از شاهکارهای ادبی قرن بیستم است و نگاهی فانتزی و طنزی بسط‌ یافته به ارکان مختلف جامعه شوروی دارد. این رمان در تاریک‌ترین دوران رژیم استالین نوشته شد و در تمام طول زندگی بولگاکف انتشار آن ممنوع ماند. سرانجام این رمان سال ۱۹۶۰ منتشر شد و به سرعت به پدیده‌ای ادبی در سراسر جهان بدل شد. این اثر الهام‌بخش خلق آثار دیگری شد که ترانه رولینگ استون با عنوان «سمپاتی برای شیطان» از جمله آنهاست.

لورمن ۵۷ ساله که «گتسبی بزرگ» را سال ۲۰۱۴ با اقتباس از رمان مشهور فیتزجرالد ساخت، در این باره گفته است: کشش من به این داستان به بیش از ۲۰ سال پیش برمی‌گردد و مدت‌ها سعی کردم تا حقوق این کتاب فوق‌العاده را به دست آورم.

وی افزود: از این که سرانجام فرصت انجام این پیدا شده که تفسیری از این کار ارایه شود، واقعا هیجان‌زده هستم.

لورمن فیلمبرداری «الویس پریسلی» را از فوریه‌ در استرالیا شروع می‌کند. آستین باتلر بازیگر «روزی روزگاری در هالیوود» بازیگر اصلی این فیلم است. تام هنکس نیز در نقش کول تام پارکر ظاهر خواهد شد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...