داستان بلند «مردی که خواب است» [Un homme qui dort یا The Man Who Sleeps] نوشته ژرژ پرک با ترجمه ناصر نبوی توسط نشر نو منتشر شد.

مردی که خواب است» [Un homme qui dort یا The Man Who Sleeps] نوشته ژرژ پرک

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، ژرژ پرک نویسنده لهستانی‌تبار فرانسوی این‌کتاب متولد سال ۱۹۳۶ و درگذشته به‌سال ۱۹۸۲ است. او علاوه بر داستان‌نویسی، فیلمساز و نمایشنامه‌نویس هم بوده و اولین فیلمی که ساخت، براساس همین‌کتابش یعنی رمان «مردی که خواب است» سال ۱۹۷۴ توسط خودش و برنار کوئه‌سان کارگردانی شد.

شخصیت اصلی رمان «مردی که خواب است»، «تو» خطاب می‌شود که در دانشگاه سوربن در رشته جامعه‌شناسی تحصیل کرده و یک‌روز تصمیم می‌گیرد سر جلسه امتحان حاضر نشود و درسش را نیمه‌تمام رها کند. «تو» با این‌تصمیم قدم در راهی می‌گذارد که اتفاقات مربوط به آن‌ سلسله‌وار به هم مرتبط هستند و یک‌معنا و مفهوم در پس آن‌ها قرار دارد؛ گسست مطلق از جهان و بی‌اعتنایی به آدم‌ها و اتفاقات. به این‌ترتیب شخصیت اصلی این‌قصه به یک‌انزوای خودخواسته و سرسختانه تن می‌دهد. اما سوال مهم در این‌باره این است که تا به کِی؟

این‌کتاب برای اولین‌بار سال ۱۹۶۷ منتشر شد. این‌داستان زبانی شاعرانه دارد و روایتش از تجربیات فلسفی، بین خواب و بیداری نوسان دارد.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

هزار روش برای هدر دادن وقت هست که هیچ‌یک شبیه دیگری نیست اما همگی ارزشی برابر دارند، هزار راه برای چشم‌به‌راه‌چیزی نبودن، هزار بازی که می‌توانی ابداع کنی و درجا قیدشان را بزنی.

همه‌چیز را باید یاد بگیری، هرآنچه را که نمی‌شود آموخت: تنهایی و بی‌اعتنایی و شکیبایی و سکوت. باید از همه عاداتت دل بکنی: از رفتن به دیدن کسانی که این‌همه وقت کنارشان بوده‌ای، از غذا خوردن و قهوه‌نوشیدن در جایی که دیگران هر روز برایت تدارک دیده‌اند و گاهی نگه داشته‌اند، از پرسه‌زدن در همدستیِ بی‌طعم دوستی‌هایی که از بقا دست نمی‌کشند، در بغض فرصت‌طلبانه و سست پیوندهایی که نخ‌نما شده‌اند.

تو تنهایی و چون تنهایی هرگز نباید ساعت را نگاه کنی، هرگز نباید دقیقه‌ها را بشماری. دیگر نباید صندوق نامه‌ات را با هیجان باز کنی، دیگر نباید مایوس شوی اگر در آن فقط بروشوری بیابی که به بهای ناچیز هفتاد و هفت فرانک به تو سرویس شیرینی‌خوری‌ای پیشنهاد می‌دهد که اسم و تاریخ تولدت یا گنجینه‌های هنر غرب رویش حک شده‌اند.

این‌کتاب با ۱۲۷ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۸۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...