رمان «روح جسیکا» [Jessica's Ghost] نوشته اندرو نوریس [Andrew Norriss] با ترجمه مهرداد مهدویان منتشر و راهی بازار نشر شد.

روح جسیکا» [Jessica's Ghost] نوشته اندرو نوریس [Andrew Norriss]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب یکی از عناوین مجموعه «رمان نوجوان» است که این‌ناشر چاپ می‌کند.

اندرو نوریس نویسنده این‌کتاب متولد سال ۱۹۴۷ در انگلستان است و ۷۳ سال دارد. او برای کودکان و نوجوانان داستان می‌نویسد و به‌عنوان نویسنده تلویزیون هم شناخته می‌شود. رمان «روح جسیکا»ی او در سال ۲۰۱۵ منتشر شد.

در این‌رمان، نوجوانی به‌نام فرانسیس به‌طور اتفاقی روح دختری به‌نام جسیکا را در مدرسه می‌بیند؛ روحی که باقی بچه‌های مدرسه نمی‌توانند ببینند. آن‌دو خیلی زود با هم دوست می‌شوند. کمی بعد اتفاقاتی می‌افتد و یکی از دخترهای مدرسه به‌نام اندی سعی می‌کند برای دفاع از جسیکا مقابل بچه‌قلدرهای مدرسه بایستد. در نتیجه جسیکا می‌فهمد که اندی هم او را می‌بیند. سوالی که برای اندی، جسیکا و فرانسیس پیش می‌آید این است که چرا جیسکا روحی است که فقط اندی و فرانسیس او را می‌بینند و اصلا چرا هنوز در دنیا باقی مانده است؟ آیا این‌سه بچه ماموریتی دارند که باید انجامش دهند؟

رمان «روح جسیکا» در ۳۲ فصل نوشته شده است. این‌کتاب توانست به فرهست جایزه کتاب کاستا راه پیدا کند.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

بیست دقیقه بعد جسیکا در حالی دوباره ظاهر شد که لباس مخصوص بیمارستان تنش بود. از وقتی که فرانسیس او را شناخته بود دوبار با لباس بیمارستان ظاهر شده بود. هردو مورد هم وقتی بود که مشغله فکری داشت. فرانسیس می‌دانست لباس مخصوص بیمارستان مثل یک برنامه پایه کامپیوتر است. وقتی این‌لباس تن جسیکا بود که ذهنش درگیر چیزی بود، طوری که نمی‌توانست به لباس‌های معمولی فکر کند. گفت: «خیلی خب. فکرهام رو کردم.»

رولند با دقت نگاهی به او کرد و گفت: «... و نتیجه؟»

«می‌خوام بدونم.»

فرانسیس پرسید: «مطمئنی؟»

جسیکا که خیلی مصمم به نظر می‌رسید گفت: «صد درصد. اگه حق با رولند باشه من به هرحال باید این موضوع رو بفهمم، این‌طور نیست؟»

«ولی نیازی نیست حتما همین الآن اتفاق بیفته...»

جسیکا گفت: «این‌طوری بهتره.»

بعد رو به رولند کرد و نفس عمیقی کشید. گفت: «بسیار خب. حالا بگو چطوری مردم؟»

رولند گفت: «تو خودت رو کشتی. یا به عبارتی خودکشی کردی.»

این‌کتاب با ۲۲۴ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۵۶ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...