سه كتاب نخست بازنویسی‌های علی اصغر سیدآبادی از شاهنامه فردوسی برای نوجوانان در مجموعه‌یی با نام «پنجره‌یی نو به شاهنامه» توسط نشر پنجره به نمایشگاه بین‌المللی كتاب تهران می‌رسد.

علی‌اصغر سیدآبادی علاوه بر این كتاب‌های دیگری را نیز در سال 1392 برای كودكان و نوجوانان منتشر كرده است كه در نمایشگاه عرضه می‌شوند. مجموعه «تاریخ با غرغرهای اضافه» كتاب‌هایی است با زبان طنز و گرایش انتقادی از تاریخ ایران برای نوجوانان كه نشرآفرینگان آن را با تصویرسازی و تصویرهای مستند منتشر كرده است. انتشارات ماهك نیز مجموعه‌یی با نام قصه‌های زنگوله پا سال گذشته از سیدآبادی منتشر كرده است كه در آن افسانه‌های ایرانی بازآفرینی شده‌اند. «بابابزرگ سبیل موكتی» هم رمانی است از او برای كودكان و نوجوانان كه انتشارات افق آن را سال گذشته منتشر كرده است و در نمایشگاه كتاب عرضه خواهد شد. مجموعه «پنجره‌یی نو به شاهنامه» كه شاهنامه فردوسی با زبانی نوجوانانه بازنویسی شده است، شامل سه جلد با نام‌های

« شاهی در پوست پلنگ»، «كاخی كه فروریخت» و «فریدون و پسرانش» است كه با تصویرگری كمال طباطبایی همراه شده است و تصویرهای این مجموعه در بینال‌های بین‌المللی مورد توجه قرار گرفته است. «پنجره‌یی نو به شاهنامه» هم در شیوه روایت و هم در اندیشه با بازنویسی‌های موجود متفاوت است. در این مجموعه كه با تصویرهای دو رنگ همراه شده است، نویسنده نكته‌هایی از شاهنامه را برجسته كرده است كه با ارزش‌های دنیای جدید سازگار‌تر و به مسائل امروز ایران مرتبط‌تر است. از نظر روایت نیز در این مجموعه علاوه بر اینكه سعی شده است زاویه دیدی نوجوانانه انتخاب شود، با استفاده از عنصر تخیل فضاسازی‌هایی انجام شده است تا كتاب برای خوانندگان جذاب‌تر و خواندنی‌تر باشد. سه جلد نخست «پنجره‌یی نو به شاهنامه» را نشرپنجره در نمایشگاه عرضه خواهد كرد و جلدهای بعدی در ماه‌های آینده به تدریج منتشر خواهد شد.

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...