چاپ دوم کتاب «دمی بی‌خویشتن، با خویشتن» نوشته میرجلال‌الدین کزازی پس از ۶ سال توسط انتشارات معین منتشر و راهی بازار کتاب شد.

دمی بی‌خویشتن، با خویشتن میرجلال‌الدین کزازی

به گزارش آنا، کتاب «دمی بی‌خویشتن، با خویشتن» با زیر عنوان «گذر و نگری بر نهانگرایی و رازآشنایی» اثر میرجلال‌الدین کزازی که چاپ اول آن در آذرماه سال ۱۳۹۳ راهی بازار کتاب شده بود؛ پس از ۶ سال از سوی انتشارات معین تجدید چاپ و راهی بازار کتاب شد.

نویسنده در ابتدای کتاب، این اثر را شگفت‌انگیزترین، هنگامه‌سازترین و چالش‌خیزترین کتاب تالیفی خود توصیف کرده است. وی می‌‌نویسد: «چالش و هنگامه و شگفتی، در این کتاب به زمینه آن باز می‌گردد که زمینه‌ای است رازآلود، مه‌آگین و کم‌شناخته؛ زمینه‌ای که آنچنان به ژرفی آزمودنی است که به روشنی، بازنمودنی نمی‌تواند بود و آن‌چنان به نابی دریافتنی است که به آشکارگی، بازگفتنی نه.»

در این کتاب، از پدیده‌ها و آزمون‌ها و رویدادهایی سخن رفته است که در چشم خواننده ناآشنا با جهان نهان، بسیار شگفتی‌آور، حتی خِرَدْآشوب و اندیشه‌کوب، می‌تواند نمود؛ اما چه باک؟ اگر این کتاب، کتاب دمی بی‌خویشتن با خویشتن، بتواند این خواننده شگفت‌زده خِرَدآشفته را به درنگ و اندیشه وادارد تا مگر راهی نو، در شناخت جهان و آشنایی با رازهای پرشمار نهفته آن، فراروی وی بگشاید، کتاب سود و بهره‌ای را که می‌باید، داشته است و نویسنده، در نگارش آن، کامگار بوده است و به خواست و آماج خویش رسیده است.

«گذار ِ به خدایی»، «گذار ِ در خدایی» و «گذار ِ از خدایی» بخش‌های اصلی کتاب «دمی بی‌خویشتن، با خویشتن» هستند. برون‌فکنی در بیداری، ‌ چیرگی بر خواب، گونه‌های زمان، شیفتگی، رهرو ربوده و ... عناوین فرعی فصل‌های اصلی کتاب هستند.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

خوابی دیگر که از این‌گونه می‌تواند بود، همان است که بازرگانی را، در سفر شام، رخ داده است: بازرگانی فراخدست و نامدار، به آهنگ داد و ستد و سود و سودا، به شام می‌رود. شبی در خواب می‌بیند که در بیابانی با کاروانی در راه است. ناگهان راهزنان به کاروان در می‌تازند و کاروانیان را می‌کشند و خواسته و دارایی آنان را به تاراج می‌برند. در گیراگیر ستیز و آویز راهزنان با کاروانیان، یکی از آنان کوبه‌ای سهمگین بر بازرگان می‌نوازد و او را زخمی دردناک و جانشکار بر گردن می‌زند. بازرگان از درد و هراسی بسیار که می‌آزموده است و برمی‌تافته است، از خواب برمی‌جهد و گردن خویش را، به‌ گونه‌ای رازآلود و هول‌انگیز، خونبار می‌بیند و تنش را کوفته و دردناک می‌یابد.

چاپ جدید کتاب «دمی بی‌خویشتن، با خویشتن» در قطع رقعی و ۱۷۶ صفحه با قیمت ۲۵ هزار تومان از سوی انتشارات معین راهی بازار نشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...