کتاب «رموز اشراقی شاهنامه؛ شرح ابیات و حل رموز داستان سیاوخش» نوشته بابک عالیخانی توسط انتشارات موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران منتشر شد.

رموز اشراقی شاهنامه؛ شرح ابیات و حل رموز داستان سیاوخش بابک عالیخانی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «رموز اشراقی شاهنامه؛ شرح ابیات و حل رموز داستان سیاوخش» نوشته بابک عالیخانی عضو هیئت علمی گروه ادیان و عرفان موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با قیمت ۱۵۰ هزار تومان توسط انتشارات موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران منتشر شد.

شاهنامه تاکنون کتاب نقّالان بوده است یا موضوع پژوهش‌های ادبی یا بررسی‌های متفرّقۀ تاریخی و جامعه‌شناختی و مانند آن، و کمتر به‌عنوان مخزن حکمت و گنجینۀ عرفان بدان کتاب نگریسته‌اند. «رموز اشراقی شاهنامه» عنوان دو دفتر است در حکمت فهلوی و معرّفی چیستی آن. دفتر نخست که اکنون به دست مشتاقان معرفت (و نه شیفتگان هویّت) می‌رسد، به شرح ابیات و حلّ رموز داستان سیاوخش پرداخته است و دفتر دوم به بررسی داستان کیخسرو اختصاص دارد. لباب حکمت فهلوی را در این دو داستان باستانی می‌توان جست‌وجو کرد و یافت.

عالیخانی در مقدمه این اثر می نویسد: این دفتر اختصاص یافته است به تبیین رموز سیاوخش در شاهنامه، ولی پیشتر بر یکایک بیتهای آن توضیح ضروری ونوشته شده و از رهگذر بررسی انتقادی دو شرح بسیار خوب(یادداشتهای شاهنامه از دکتر جلال خالقی مطلق و نامه باستان از دکتر میرجلال الدین کزازی) سعی بر این بوده است که مسائل متعلق به قرائت و فهم درست متن در حد مقدور حل و فصل گردد.

در بخش دوم این کتاب به حل رموز داستان سیاوخش پرداخته ایم و در این کار به تعالیم اشراقی سهروردی استناد نموده ایم. این داستان را به روشهای گوناگون مثلا به روش ساختارگرایان یا روش پدیدارشناسان می توان بررسی کرد، ولی روش ما در این تحقیق روش اشراقی مقتبس از سهروردی است. در این روش معانی رموز شکافته می شود و به صورت منسجم ارائه می گردد.

نویسنده در مقدمه مفصل و زیبایی که بر بخش دوم اثر برای آشنایی با شیوه حل رموز اشراقی می نگارد، می آورد: فردوسی در حدود سال ۴۰۰ هجری آخرین بازبینی شاهنامه را به پایان آورده و سهروردی در سال ۵۸۲ هجری کتاب حکمة الاشراق را به رشته تحریر درآورده است. فردوسی با سخن گفتن دری به این جلال و جمالی که در شاهنامه دیده می شود قصص الاولین را از نو زنده کرد و آنها را از خطر نابودی بیرون آورد و به اهل معنی نشان دادو. سهروردی از خمیره ازلی صحبت می گوید که دانایان هند و ایران و بابل و مصر و یونان بر گرد آن می گردیدند و حکمت خود را از آن استخراج می کرده اند. این سخن اوست در طبیعیات مطارحات. در رساله کلمة التصوف نیز صریحا می گوید که در حکمة الاشراق، حکمت نوری فُرس قدیم را احیا کرده و در این کار احدی بر او سبقت نگرفته است. خمیره ازلی همان پویوتکیشی مذکور در اوستا و کتب پهلوی است که مستشرقان هرگز به درک آن موفق نشده اند، چرا که آنان متون باستاتی را صرفا از دیدگاه تاریخی و فقه اللغوی(فیلولوژیک) بررسی کرده اند. اگر مقصود سهروردی از خمیره ازلی را دریافته باشیم، آنگاه داستانهای شاهنامه را جلوه گاه خمیره ازلی خواهیم دانست. اکنون شاید ناگهان بر ما روشن شود که لقب فردوسی چیست و از کجاست. می توان گفت که پردیس ازلی (که با بهشت اعمال یکی نیست) گمگشته فردوسی بوده و او نیز بر گرد خمیره ازلی می گشته و حکمت خود را از آن استخراج می کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...