همسری ایرانی دارد و سالها نیز در ایران زندگی کرده... بر‌خلاف خواننده فارسی‌زبان با پیش‌داوری سراغ این اثرنمی‌رود... اهمیت ادبی و تاریخی آن را تا سطح اثری صرفا منظوم که با گرفتار شدن در اوزانی تکراری، ملال انگیز شده، فرو می کاهند... محبت و خشونت پدرانه مباحثی است که به عنوان طرح مساله در فصل «پدر و پسر» مطرح شده و تمام روابط این‌چنین در شاهنامه مورد واکاوی دیک قرار گرفته است


شاهنامه چه می‌گوید؟ | الف


ماجرا اینطور شروع شد: وقتی دیک دیویس [Dick Davis] که در دهه پنجاه شمسی در ایران، انگلیسی و ادبیات انگلیسی تدریس می‌کرد، تصمیم گرفت به زادگاهش انگلستان بازگردد، گروهی از دانشجویانش نسخه 9 جلدی «شاهنامه» چاپ مسکو را به او یادگاری می‌دهند. او که تا آن زمان تنها بخش کوچکی از شاهنامه را خوانده بود، در انگلستان به شکلی نظام‌مند شروع به خواندن شاهنامه می‌کند: «به خاطر دارم که در ابتدا پیشرفتم بسیار کند بود و جلد اول زمان زیادی از من گرفت؛ اما همچنان که پیش می‌رفتم و با اصطلاحات و واژه‌های زبان فردوسی بیشتر آشنا می‌شدم، سرعت خواندنم بیشتر می‌شد؛ به طوری که خواندن همه هشت جلد باقیمانده زمانی برابر با جلد اول گرفت. فکر می‌کنم چون کتاب را به کندی و با تانی بسیار خوانده‌ام، قسمت بسیار مهمی از حیات ذهنی‌ام شده است و بسیار درباره آن اندیشیده‌ام. زمانی که در رشته ادبیات فارسی میانه در مقطع دکتری پذیرفته شدم، تصمیم گرفتم رساله دکتری‌ام را درباره شاهنامه بنویسم. ماحصل این رساله، که پس از آن هر‌از‌گاهی دستخوش بازنگری‌های اساسی و عمیق من شده، کتابی است که اکنون در دست شماست.»

حماسه و نافرمانی [Epic and sedition : the case of Ferdowsi's Shāhnāme]، اثر دیک دیویس

این حکایت نوشته شدن کتاب «حماسه و نافرمانی» [Epic and sedition : the case of Ferdowsi's Shāhnāme]، اثر دیک دیویس بود که با ترجمه سهراب طاوسی به همت نشر ققنوس وارد بازار کتاب شده است. کتابی که نویسنده قریب به سی سال پیش آن را به نگارش درآورده است اما ترجمه فارسی آن هنوز خواندنی است و طراوت خود را حفظ کرده است.

دیک دیوس حالا بیش از هفتاد سال دارد و دانش آموخته دانشگاه منچستر و مدرس دانشگاه اوهایو در آمریکاست. همسری ایرانی دارد و سالها نیز در ایران زندگی کرده و همین خود فرصتی برایش به همراه آورده که علاوه بر آشنایی با زبان فارسی و ظرایف آن با فرهنگ و زندگی ایرانی نیز آشنا باشد. او علاوه‌ بر فردوسی و شاهنامه، روی اشعار حافظ و افسانه سیاوش نیز کار پژوهشی کرده و کتاب‌هایی را در این باره منتشر کرده است.

آشکار است که دیک دیویس در درجه نخست کتاب را برای مخاطب غیر ایرانی نوشته است، بنابراین کتاب با پیشگفتاری مفصل آغاز می‌شود، پیشگفتاری که برای آشنایی مخاطب غیر ایرانی با مهمترین وجوه درون‌متنی و برون‌متنی شاهنامه نوشته شده است تا جایگاه آن نه تنها در فرهنگ و ادبیات ایران روشن شود بلکه اهمیت تاریخی آن نیز مورد تاکید قرار بگیرد. متن کتاب اما از چهار فصل با عناوین «آیا نافرمانی هست...؟»، «شاه و زیردست»، «پدر و پسر» و «در چاه افراسیاب» تشکیل شده است و در هریک از این فصول نویسنده از محوری خاص به شاهنامه نزدیک می‌شود تا چشم‌انداز مورد نظر خود را پش روی خواننده ترسیم کند.

فصل اول کتاب با عنوان «آیا نافرمانی هست...؟» آمده تا به بحث پیرامون نگاه‌های کسانی چون ادوارد براون، وان گرونبام و احمد شاملو به شاهنامه بپردازد که اهمیت ادبی و تاریخی آن را تا سطح اثری صرفا منظوم که با گرفتار شدن در اوزانی تکراری، ملال انگیز شده، فرو می کاهند. در «شاه و زبردست» نویسنده به بهرام گور، مزدک و کاوه به عنوان شخصیت‌هایی شاخص از شاهنامه پرداخته و به صورت‌بندی مهمترین خاندان‌های شاهنامه اشاره می‌کند. محبت و خشونت پدرانه مباحثی است که به عنوان طرح مساله در فصل «پدر و پسر» مطرح شده و تمام روابط این‌چنین در شاهنامه مورد واکاوی دیک قرار گرفته است. فصل آخر کتاب نیز به بحث درباره «چاه افراسیاب» و چرایی پرداختن فردوسی به این داستان اختصاص یافته است. اگر چه دیک دیویس با در اختیار گرفتن چنین چهارچوبی در درجه نخست کوشیده به بررسی شاهنامه از منظر فرم و محتوا پرداخته و به تشریح ویژگی‌های شعری و عناصر زیباشناسانه شاعری فردوسی بپردازد.

در پس زمینه این چهارچوب کلی، دیک دیویس در نوشتن این کتاب طرحی فکر شده را بر اساس سوالاتی که قصد پاسخ گویی به آنها را داشته پیش روی خود قرار داده است و بر مبنای آن کوشیده در چند محور با زدودن حواشی شکل گرفته پیرامون شاهنامه، به تعدیل باور عمومی درباره اینکه حماسه بزرگ فارسی و شاهنامه فردوسی، از چه سخن می‌گوید، بپردازد. او به درستی با دست گذاشتن روی باورهای شکل گرفته در گذشته دور و نزدیک درباره شاهنامه، به پیشداوری‌هایی اشاره می‌کند که روی قضاوت مخاطب ایرانی شاهنامه تاثیر می‌گذارد تا بر اساس یک‌سری پیش داوریها به قضاوت درباره شاهنامه بپردازد، از این منظر دیک دیویس معتقد است که مخاطب غیر ایرانی به دلیل عدم برخورداری از این پیش داوری‌ها می‌تواند قضاوتی دقیق‌تر درباره شاهنامه داشته باشد.

شاید دم دست ترین مصداق برای تایید این دیدگاه درباره شاهنامه واکنشی باشد که در دهه‌های اخیر به خصوص سالهای نخستین بعد از انقلاب نسبت به شاهنامه وجود داشت، تا آنجا که حتی بحث تخریب مقبره او نیز پیش کشیده شد!

این نکته از آنجا ناشی می شود نه تنها نام شاهنامه (کتاب شاهان) بلکه محتوای آن از منظر پاره‌ای قشریون به عنوان اثری در ستایش شاهان و پادشاهی ارزیابی می‌شود. دیک دیویس به درستی براین نکته نیز تاکید دارد که می‌توان برخی از این واکنش‌های دفعی را حاصل توفیق سیاست‌های ملی‌گرایانه و باستان‌گرایانه رضاخان به خصوص در پیوند زدن شاهنامه به حکومت پادشاهی و پهلوی در ایران دانست.

دیک دیویس معتقد است بر‌خلاف خواننده فارسی‌زبان که با پیش‌داوری سراغ این اثر می‌رود، غیر فارسی‌زبانان خارجی - که خود نیز یکی از آنها محسوب می‌شود – به دلیل عدم‌پیش‌داوری، بهتر می‌توانند با این کتاب روبه‌رو شوند. اما پرسشی که در این جا مطرح می‌شود آن است که اگر مخاطب غیر ایرانی بهتر می‌تواند با شاهنامه روبه رو شده و تحلیلی بدون پیشداوری از آن ارائه کند؛ چرا تاکنون نظر‌هایی درباره کتاب، اگر نگوییم منفی، لااقل چندان نشانی از ستایشی که شاهنامه شایسته آن بوده ندارند. درحالی که به زعم دیک دیویس: «شاهنامه اثری فرهنگی است و از نظر وسعت تاثیر و نقش محوری‌ای که در تاریخ فرهنگ فارسی بعد از قرن یازدهم میلادی داشته با هومر در فرهنگ یونان قابل مقایسه است»

شاید چنین واکنش‌های را باید بیش از هر چیر ناشی از تصویری دانست که ادوارد بروان به عنوان نخستین نویسنده تاریخ جامع ادبیات ایران ترسیم کرده است، تصویر چندان درخشانی از فردوسی ارائه نکرده است، او را بیشتر یک ناظم معرفی کرده تا شاعری بزرگ .

طبق نظر دیویس اما در اظهارنظرهای غربی‌ها کمتر می‌توان در ستایش از کار بزرگ فردوسی چیزی دید و غربی ها خیلی که خوشبین باشیم آن را با اکراه می پذیرند. دیویس در فصل یک کتاب به دلایل این امر می‌پردازد اما در مقدمه‌ی کتاب اشاره می‌کند که دلیل اصلی بی‌تفاوتی غربی‌ها نسبت به شاهنامه عدم علاقه‌ی ادوارد بروان و قضاوت منفی او درباره‌ی شاهنامه است. کتاب تاریخ ادبیات ایران براون هنوز هم بعنوان مرجع برای غربی‌ها در این زمینه مورد استفاده است. به نظر نویسنده ممکن است "دیدگاه براون" درباره شاهنامه به همراه نابسندگی اکثر ترجمه‌های موجود، غفلت نسبی پژوهشگران ادبی غرب را نسبت به شاهنامه توضیح دهد.

بنابراین سطح دیگری از دلایل نوشتن چنین اثری از سوی دیویس آشکار می‌شود و او می‌کوشد به سهم خود به تصحیح دیدگاه ادروارد بروان درباره شاهنامه بپردازد. «حماسه و نافرمانی» کتابی است در نقد متن و فرامتن شاهنامه فردوسی و پاسخی‌ است به کسانی مانند ادوارد براون، وان گرونبام و احمد شاملو که شاهنامه را صرفا نظم می‌دانند. کتاب به خواننده می‌گوید هرجا که منابع دست فردوسی را باز گذاشته‌اند می‌توان نبوغ روایت‌سرایی و شاعرانگی‌ وی را به حد اعجاب‌آوری دید؛ به ویژه در قسمت‌های اسطوره‌ای مانند داستان سیاوش و اسفندیار.

دیک دیویس در این کتاب محتوای شاهنامه را به دو بخش «اسطوره‌ای‌-‌ افسانه‌ای» و «تاریخی» تقسیم کرده و کوشیده با کنار هم گذاشتن این دو بخش و نقدی تطبیقی به این اثر سترگ تاریخ ادبیات بپردازد. مهمترین حسن کتاب این است که نویسنده به سنت منتقدان انگلیسی از زبانی ساده برای این منظور استفاده کرده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...