صدونهمین شماره ادبیات داستانی(مرداد86) با عنوان «زن در آثار جلال آل احمد» با آثار و گفتاری از صابرامامی، احمد شاکری، محمد رضا بایرامی، محمد علی گودینی، محمد رضا اصلانی و ... توسط انتشارات سوره مهر منتشرشد.

به گزارش کتاب‌نیوز به نقل ستاد خبر سوره مهر در این شماره ادبیات داستانی با عنوان «زن در آثار جلال آل احمد» آمده است:
یادداشت اول از دکتر صابرامامی با عنوان آموزش عالی و ادبیات فارسی، «زن درآیینه داستان‌های جلال آل احمد» نوشته معصومه حامی دوست، «نقد ساختارگرایانه» داستان از محسن کیانی، «تجربه خطا نمی‌کند» از احمد شاکری، آشفتگی روایی با توالی منطق"، فنون قصه‌سرایی در مثنوی مولانا جلال‌الدین رومی نوشته فاروق حمید وترجمه عبدالرزاق حیاتی،‌ نکاتی چند درباره طرح تاسیس رشته ادبیات داستانی در دانشگاه از احمد شاکری، «ظرایف و طرایف نویسندگی» با گردآوری زنده یاد حسین حداد و «کار درعرصه داستان کفشی آهنی جسمی ضد ضربه و روحی بزرگ می خواهد» گفتگو با شمسی خسروی.

داستان‌های این شماره ادبیات داستانی نیز بدیت ترتیبند: «حکم خدا» نوشته «هاینتس ریسه» و ترجمه سهراب برازش، «همزاد مکانیکی» نوشته هرمان کازاک و ترجمه سهراب برازش، «یک دل سیر گریه» از محمد علی گودینی، «عروس» نوشته محمد رضا اصلانی، «رای دون» نوشته روح الله کاملی، «صدای آبشار» از معصومه خسروشاهی و "فرشته‌ای درباران» نوشته محمد دورقی.

نقد داستان «درخت انجیر معابد» از احمد محمود نوشته عبدالعلی دستغیب،‌ «بازی قدرت‌ها» نقد سپیده دم ایرانی نوشته امیرحسین چهل تن از فرحناز شیخ علیزاده،‌ "نغمه ساز فاراب» نوشته کامران پارسی نژاد،‌ «فروتر از اندازه یک رمان برگزیده»، نقد «اندکی سایه» نوشته احمد بیگلدلی از فرخنده حق شنو، «گپی درسایه‌ی اندکی سایه» از سهیلا ازگلی، «گذری بر سال‌های ابری»، بررسی محتوایی «سال‌های ابری» اثر علی اشرف درویشیان و گزارش کتاب «یعقوب کذاب» نوشته یوک بکر ؛ رایتگر افسانه هولوکاست از مجتبی حبیبی عناوین نقد داستان این شماره هستند.

................ هر روز با کتاب ...............

ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...
عدالت در یک جامعه پسادیکتاتوری چگونه باید تأمین شود؟... آلمان پیش از این نیز مجبور شده بود با بقایای حکومت دیکتاتوری هیلتر و جرائم آنها مواجه شود... آیا باید دست به پاکسازی ادارات دولتی از افرادی زد که با حکوت کمونیستی همکاری داشته‌اند؟... احکام بر اساس قانونی تنظیم می‌شدند که کمترین مجازات را مقرر کرده بود... رسیدگی به هتک حیثیت افراد در رژیم گذشته... بسیاری از اساتید و استادیاران به عنوان خبرچین برای اشتازی کار می‌کردند ...