نوشتن فسخ همه‌ یقین‌هاست | شرق


همان‌طور‌که نویسنده [شهروز نظری] در مقدمه اشاره داشته است؛ نوشتار کتاب ««درباره‌‌ هنرمند جنجالی» استانداردی ندارد و تلاش خواننده برای یافتن ژانر و طبقه‌ای که بتواند آن را بگنجاند بیهوده است. ابتدا سطور این کتاب با طنازی و جذبه التذاذ شما را به دنبال می‌کشد درحالی که ذهن خواننده مدام هشدار می‌دهد؛ دقیقا این نوشتار درباره چیست و نتیجه و جمع‌بندی‌ای که ارائه خواهد داد کدام است؟

شهروز نظری]  خلاصه کتاب درباره‌‌ هنرمند جنجالی

این کتاب متشکل از 35 جستار (150 صفحه) یا به قول نویسنده نامه است. واگویه‌هایی برخاسته از تجربه زیستی بر مبنای مشاهده و دریافت‌های بصری که با بذله موقعیت و طنزهای شخصی آمیخته است. نویسنده هنرمندانه روایتی را بی‌مقدمه آغاز و در میانه خاطره یا اشاره‌ای حل می‌کند، اگرچه این نوسانات خواننده را گاهی بی‌سرانجام رها می‌کند، شیرینی آن سنگینی می‌کند.

در حقیقت این کتاب خوانش شخصی نویسنده از تحولات، اتفاقات و مسائل جهان هنر است که با پرهیز از بازگویی در قالب قطعی تاریخ‌نگارانه با بیانی بسیار شخصی تحریر شده است. نویسنده جسورانه دست به نوشتن و تألیف آن چیزی زده است که خیلی روان در ذهن او می‌گذشته.

گفتنی است امر تألیف در عرصه هنر وادی بس دشواری است که کمتر کسی قدم به آن نهاده و اکثرا محققان و نویسنده‌های این حوزه به مقاله‌نویسی و ترجمه بسنده می‌کنند. هیئت وهم‌آلود نوشتن کتابی پیرامون هنر افراد را وادار می‌کند تا شرط احتیاط را رعایت کرده و اکثرا با مصادیق قطعی پرده از حقیقت تاریخی بردارند. این در حالی است که شهروز نظری به مشاهده و خاطره خود به عنوان کسی که سال‌ها در این حوزه فعال بوده اعتبار بخشیده است.

نویسنده بارها از ترکیبات بدیع استفاده کرده که سبکی شخصی به نوشته او می‌بخشد. در واقع از بیانی در جهان هنر استفاده کرده که از انتظار خواننده در مواجهه با متنی پیرامون هنر خارج است. از‌این‌رو شعفی از یافتن کتابی که هنر را با چیزی نزدیک به ادبیات داستانی (آن هم از نوع بامزه و ملموس) به خواننده دست می‌دهد.

گزیده‌گویی و بی‌پروایی شهروز نظری در پرداختن به موضوعات، پیشینه ژورنالیستی وی را یادآور می‌شود. او بدون ایجاد نظامی خاص و پراکنده به موضوعاتی که در جهان هنر وجود دارد و بااهمیت است پرداخته است. از سازوکار بازار هنر تا عشق و مذهب و سیطره مردسالاری بر تاریخ هنر و... . شهروز نظری در این کتاب 35 مسئله پیرامون هنر را طرح و از منظر خود تبیین و بی‌واهمه رأی و نظر قطعی خود را صادر می‌کند.

او نگران نیست کسی در جایی بگوید براساس تحلیل داده‌ها، خطا کردی، چراکه بارها اعتراف می‌کند این نوشتار چیزی است که من دیدم و زندگی کردم و باور دارم. به نظر می‌رسد نویسنده اساسا رویکردی نئومارکسیستی به هنر دارد و اگرچه تسلیم حقیقت اما جهان و از جمله جهان هنر را طعام امپرالیسم می‌داند.

شاید به همین خاطر بارها به عناوین مختلف می‌خواهد بگوید می‌دانم و بدانید هنر چندان مقدس نیست و هنرمند مجنونی که بطالت می‌کند یا مثلا در جایی گفته است «برای خلاص‌شدن از پژواک درون باید صدای تلویزیون را زیاد کرد...»، انصافا ظرافت ایجاد این تقابل ستودنی است.

نکته دیگر تبحر نویسنده در ارجاع به اشخاص و مصادیق گاه غیرواقعی است که قصه‌های حقیقی این کتاب را جذاب می‌کند. همچنین در کنار هر قصه یا با عنوان دقیق کتاب «کاغذ یک /دو / سه و...» عکسی درج شده که ارتباط مستقیم یا معنی‌داری با متن پیدا کرده که می‌تواند برای خواننده تأمل‌برانگیز باشد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...
خاطرات برده‌ای به نام جرج واشینگتن سیاه، نامی طعنه‌آمیز که به زخم چرکین اسطوره‌های آمریکایی انگشت می‌گذارد... این مهمان عجیب، تیچ نام دارد و شخصیت اصلی زندگی واش و راز ماندگار رمان ادوگیان می‌شود... از «گنبدهای برفی بزرگ» در قطب شمال گرفته تا خیابان‌های تفتیده مراکش... تیچ، واش را با طیف کاملی از اکتشافات و اختراعات آشنا می‌کند که دانش و تجارت بشر را متحول می‌کند، از روش‌های پیشین غواصی با دستگاه اکسیژن گرفته تا روش‌های اعجاب‌آور ثبت تصاویر ...
به قول هلدرلین، اقامت انسان در جهان شاعرانه است... شعر در حقیقت تبدیل ماده خامی به نام «زبان»، به روح یا در حقیقت، «شعر» است. بنابراین، شعر، روح زبان است... شعر است که اثر هنری را از اثر غیرهنری جدا می‌کند. از این نظر، شعر، حقیقت و ذات هنرهاست و اثر هر هنرمند بزرگی، شعر اوست... آیا چنان‌ که می‌گویند، فرازهایی از بخش نخست کتاب مقدس مسیحی که متکی بر مجموعه کتب مقدس یهودیان، یعنی تنخ است، از اساطیر شفاهی رایج در خاور نزدیک اخذ شده یا خیر؟ ...
یک تنش مفهومی هست بین «نامکان بودن» و «مکان سعادتمند». این می‌تواند پارادوکس معنایی ایجاد کند که قرار نیست جایی وجود داشته باشد که سراسر فضیلت باشد... با پیدا شدن امریکا ما با یک زمین جدید روبه‌رو هستیم... ایده رمانتیک امرسون این است که ما یک سه‌گانه داریم: خود، جامعه و طبیعت. زمانی ما می‌توانیم به تعالی برسیم که وحدتی ارگانیک بین اینها شکل بگیرد... اگر آلن‌پو به خود حمله می‌کند و نشان می‌دهد این خود نه می‌تواند وحدت‌بخش باشد و نه خود وحدت دارد‌، کار ملویل حمله به ضلع طبیعت است ...