به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کامران پارسی‌نژاد در نشست نقد و بررسی کتاب «آنک آن یتیم نظر کرده» اثر محمدرضا سرشار، گفت: این کتاب رمان نیست و زندگی‌نامه داستانی است و نویسنده در پرورش عنصر خیال دستش کاملا بسته است و خودش را مقید به بیان رویدادها می‌کند. در این زندگی‌نامه ما صرفا شاهد بیان رویدادها هستیم. این ضعف نویسنده نیست بلکه در حقیقت قالب نویسنده را به سمتی می‌برد که نتواند از عناصر داستانی به حد کفایت استفاده کند و به نظرم تاثیرگذاری آن کمتر از رمان است.

آنک آن‌یتیم نظرکرده محمدرضا سرشار،

او با اشاره به محدویت قالب زندگی‌نامه تاریخی افزود: سرشار روی فضاسازی حوادث خوب کار کرده است به این معنی که یک کار پژوهشی طولانی مدت درباره زندگی پیامبر انجام داده است. همان‌طور که اشاره کردم نکته‌ای که در اینجا مطرح است قالب رمان یک هارمونی و فضای جدا از حقایق تاریخی دارد، یعنی شما حتی یک واقعیت مطلق تاریخی را که بارها اتفاق افتاده است بعضی مواقع که می‌خواهید در رمان بیان کنید دستتان بسته است و نمی‌توانید روایت کنید. چون باید براساس یک روایت علت و معلولی از قبل زمینه پیدایش آن اتفاق را داشته باشد.

این پژوهشگر بیان کرد: لذا کتاب «آنک آن یتیم نظرکرده» چون به لحاظ زندگی‌نامه داستانی دست نویسنده بسته است و بعد هم اکثرا روایت‌هایی از زندگی پیامبر نقل می‌شود که همه درباره آن شنیده‌اند به همین دلیل یک مقدار حالت کشش و تعلیق را در این کار متاسفانه کمتر می‌بینیم. این هم ناخواسته اتفاق می‌افتد، یعنی به نوعی ما مواجه می‌شویم با رویدادهایی که قبلا شنیدیم باز اگر سعی شود در روایت تاریخ گوشه‌های پنهان تاریخ جلو بیاید جای پروراندن دارد و روایت آن برای مخاطب کشش بیشتری ایجاد می‌کند.

پارسی‌نژاد گفت: در تاریخ کلا یکسری رویدادها مطرح می‌شود اما همه جزئیات را در برنمی‌گیرد برای مثال درباره جنگ‌هایی که پیامبر داشته است که وقتی به تاریخ مراجعه می‌کنید بخش‌های مهمی از حوادث جنگ از جمله تعداد کشته‌ها، محل روی دادن جنگ و سال آن را بیان می‌کند اما نکات ریزی که در کنار عقبه جنگ اتفاق می‌افتد، شاید در گوشه‌هایی از تاریح ثبت شده باشد اما مخاطب نداند. اگر آنها را نویسنده‌ها بگیرند و بپروراند کار بهتری است و من تاکید دارم قدری از زندگی‌نامه‌ها فاصله بگیرم تا نوشتن از پیامبر برای نسل امروز جذاب‌تر باشد.

سعید طاووسی مسرور نیز گفت: علی‌رغم این‌که روی جلد کتاب نوشته شده رمان زندگی‌نامه پیامبر اما این اثر محمدرضا سرشار رمان نیست. همان‌طور که اشاره شد اساس کتاب بر بیان روایت‌های تاریخی استوار است تنها در مواقعی که روایت تاریخی در میان نیست یا خیلی خشک است نویسنده از قلم خودش استفاده کرده است اما در اصل اساس کتاب با تکیه بر منابع تاریخی جلو می‌رود. حتی می‌توان گفت این اثر کتاب تاریخی است که یک ادیب نوشته است.

او ادامه داد: در حالی که هنگام نوشتن رمان دایره خیال بسیار زیاد است به همین دلیل نویسنده احساس می‌کند اگر سراغ خود معصوم برود، کار دشوار و از جهاتی دستش بسته شود، از کنارش رد می‌شود. برای مثال شما جزئیات هجرت پیامبر به مدینه و سفر به حبشه را می‌دانید و اطلاع دارید که قرار است چه اتفاقی بیفتد و اصلا تعلیق شکل نمی‌گیرد.

این پژوهشگر تاریخ اسلام عنوان کرد: کتاب‌هایی مثل «آنک آن یتیم نظرکرده» که دیده و خوانده می‌شوند به نظرم توقع می‌رود که نویسنده آن را به روز یا بازنویسی کند. وقتی فهرست منابع این کار را می‌بینید؛ در نگاه نخست اگر به شکل رمان نوشته شده است اصلا نباید فهرست منابع داشته باشد. زیرا فهرست منابع برای کتاب تاریخی است نه رمان تاریخی.

او افزود: در فهرست منابعی که آورده نامی از کتاب‌های بعد از 77 اسمی برده نشده است. وقتی کتاب نوشته شده بعد از نشر علی‌رغم تجدید چاپ اصلا بازنگری نشده است. در حالی که طی سال‌های اخیر خیلی کارهای خوبی نوشته شده است از جمله «تاریخ صدر اسلام» غلامحسین زرگری‌نژاد. در پاسخ شاید نویسنده بگوید من کتابم را در آن دوره کار کردم در همان دوره هم کتاب‌های خوبی نوشته بود که نویسنده می‌توانست از آنها بهره بگیرد، اما این کار را نکرده است؛ مثلا کتاب «سیره رسول خدا» رسول جعفریان چاپ سال 73 که نویسنده آن را ندیده است. همچنین کتاب «تاریخ تحلیلی اسلام» اثر سید جعفر شهیدی در سال 62 به بازار نشر آمده بود به این کتاب می‌شد مراجعه کرد، اما نویسنده از این اثر هم بهره نگرفته است.

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی اظهار کرد: به نظرم به منابعی که برشمردم مراجعه کنیم خیلی بهتر است تا این‌که خودمان برویم سراغ «تاریخ بلعمی» یا کتاب «نهایه المسئول فی الروایه الرسول» یا «الکامل فی‌التاریخ» اثر ابن اثیر و ... چون این اثار متن خام هستند و هزار دنگ و فنگ جاری، حدیثی و محتوایی و نقد درونی و بیرونی و مسائل دیگر دارند که استفاده از آنها بسیار دشوار است.

سعید طاووسی مسرور گفت: در میان منابع «آنک آن یتیم نظرکرده» منابع ضعیفی چون «محمد، پیغمبری که باید از نو شناخت» ترجمه ذبیح‌الله منصوری هست که کلا کارهای او قابل استناد نیست. چون منصوری مترجم نبود و خودش به اسم ترجمه رمان می‌نوشت. او یک مقاله چهل صفحه‌ای هانری کربن درباره ملاصدرا را به یک کتاب 400 صفحه‌ای تبدیل کرده بود و خودش یک هنر است! اما به اسم ترجمه بیرون می‌داد.

او ادامه داد: نکته دیگر این‌که تقریظ‌ها را در متن کتاب جای داده است. در حالی که در هیچ جا به نقد یا اشکالات کتاب اشاره نشده است. در همین تحسین‌هایی که در کتاب جای داده، نکات قابل طرحی وجود دارد از جمله در بیانات رهبری که خطاب به نویسنده فرمودند؛ نکته خیلی مهمی وجود دارد، مبنی بر این‌که: «دوران قبل از بعثت از لحاظ تاریخی دوران چندان روشنی نیست.» یعنی هر مورخ صدر اسلامی می‌داند که کار در این قسمت زندگی پیامبر بسیار دشوار و امکان تحریف و دروغ خیلی بیشتر بوده است. چون زمانی که پیامبر کودک بوده، همه نمی‌دانستند که قرار است پیامبر شود تا همه چیز را ثبت و ضبط کنند.

این منتقد در ادامه با اشاره به نادرستی برخی روایات درباره کودکی پیامبر بیان کرد: اتفاقا عمده کتاب در دوران کودکی پیامبر است و در حبشه نیز تمام می‌شود، بنابراین در روایت کتاب اشکالات زیادی وارد شده است. به نظرم رهبری در تقریظی که بر کتاب نوشته‌اند به نویسنده تذکر می‌داده است که شما عمده همتت را آن طرف بگذار بعد از بعثت و به ویژه دوران مدنی که نویسنده اصلا وارد آن نشده است.

طاووسی مسرور گفت: نکته دیگر که میرکیانی آن را نقل کرده است: «بیشتر شنوندگان این برنامه از روحانیون و استادان الهیات دانشگاه‌های کشور بودند و نظرات آنها از رضایت‌شان نسبت به مستند بودن این داستان‌ها حکایت داشته است.» من خودم عضو هئیت علمی دانشکده الهیات هستم لزوما استاد الهیات تخصصی در تاریخ ندارد. یکی از گرفتاری‌های من در دانشکده این است که با آنها مشکل دارم در این رابطه که بخواهم با آنها وارد گفت‌وگو بشوم. بنابراین تائیدات آنها از نظر تاریخی کتاب را تائید نمی‌کند.

او افزود: من قبلا هم بخش‌هایی از کتاب «آنک آن یتیم نظر کرده» را دیده بودم و مجددا هم مراجعه کردم برخی از روایت‌هایی که در کتاب آمده، درست نیست. حال برخی از آنها چندان مشکل‌ساز نیست و بعضی دیگر مشکل‌ساز است. برای مثال در صفحه 74 و 75 مطالبی آمده که برگرفته از نویسنده‌های کهن است که به نظرم برخی از آنها داستان‌پرداز بودند. در اینجا اشاره به ماجرای تولد پیامبر است که وقتی به دنیا آمد دریاچه ساوه خشک شد، تعدادی از کنگره‌های کاخ انوشیروان فرو ریخت! اصلا حجت‌الاسلام دکتر رمضان محمدی کتابی به نام «ارزیابی اخبار زندگی پیش از بعثت پیامبر» دارد که در این اثر تمام این مطالب را رد می‌کند. همان نکته‌ای که رهبری اشاره می‌کند فضای ناشناخته دوران تولد و کودکی پیامبر. موارد از این دست ساخته‌های بعد تولد پیامبر است و هیچ ارزش تاریخی هم ندارد.

این استاد دانشگاه بیان کرد: اگر کنگره کاخ کسری فرو ریخته بود، باید در چندین منابع به آن اشاره می‌شد که چنین نیست. از طرفی بعضی از نویسندگان کهن به داستان‌پردازی بعد از تولد پیامبر پرداختند که داستان آنها درست نیست. از طرفی نویسنده پاورقی آورده است که اصلا در رمان نیازی به پاورقی نیست. سرشار در این اثر پاورقی‌هایی را در توضیح برخی مطالب آورده است مگر این اثر کتاب تاریخ است که نیاز به پاورقی داشته باشد. شما هر داستانی که می‌خواهید بیاورید در قالب داستان باید باشد و روایت مختار خودتان را باید بنویسید. نه اینکه در پاورقی ذکر کنید که در قول و اسم فلان اختلاف شده است. این مطالب اصلا جایش در رمان نیست چون فضای ذهن مخاطب را خراب می‌کند.

نشست «مولفه‌های رمان تاریخی درباره پیامبر اکرم(ص) با نگاه ویژه به رمان زندگی‌نامه (آنک آن یتیم نظرکرده) نوشته محمدرضا سرشار» از سلسله نشست‌های فرهنگی هفته وحدت با حضور کامران پارسی‌نژاد، پژوهشگر و نویسنده و دکتر سعید طاووسی مسرور، پژوهشگر تاریخ و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه در تکیه کتاب سرای اهل قلم برگزار شد.

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...