هر کسی که فلسفه خوانده و یا حتی معلم و استاد فلسفه است ضرورتا فیلسوف نیست. در بین استادان فلسفه و فیلسوفان هم آن که مشهورتر است ضرورتا فیلسوف‌تر نیست. از قضا فلاسفه‌ی عمیق، کمتر در حوزه عمومی مقبولیت دارند و آنها که رفتار ژورنالیستی دارند و یا نسبت به موضوعات روز جامعه واکنش نشان می‌دهند -که البته بسیار ضروری هم است- شناخته شده‌ترند.

خلاصه تاریخ مختصر اندیشه رهنمای فلسفی زیستن» [A brief history of thought: a philosophical guide to living] لوک فری [Luc Ferry]

لوک فری [Luc Ferry] ( -١٩۵١) از این زمزه است. او می‌کوشد میان حوزه نظر و زندگی، ارتباط برقرار کند. فری در سالهای ٢٠٠٢ تا ٢٠٠۴ وزیر آموزش و پرورش فرانسه هم بوده است. فرانسوی‌ها در این زمینه یعنی به‌کارگیری متفکران یا چهره‌های بنام، سابقه دارند. آندره مالرو اولین وزیر فرهنگ فرانسه (در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم) و چه بسا اولین وزیر فرهنگ دنیا مثال دیگر است.

به قول نویسنده، فلسفه دیگر آن چیزی نیست که زمانی معرفت عمومی می‌نامیدند. فلسفه یعنی یادگیری زیستن، یادگیری نترسیدن از چهره‌های مختلف مرگ یا به زبان ساده‌تر: یادگیری پیروزی بر ابتذال زندگی روزمره.
عده‌ای معتقدند فلسفه، علم نیست بلکه مادر علوم و فن اندیشه‌ورزی و نفس پرسشگری است . فری اما معتقد است فلسفه هنر پرسش‌ها نیست، بلکه هنر پاسخ‌هاست.

موضوع اصلی کتاب «راهنمای فلسفی زیستن» [A brief history of thought: a philosophical guide to living] رستگاری است. ضمنا مروری گذرا بر تاریخ فلسفه و جهش‌های گفتمانی آن در موضوع رستگاری است. نخستین وظیفه‌ی نظریه فلسفی این است: برای این که جایگاه خود را در جهان بیابیم و چگونه عمل کردن را بیاموزیم، ابتدا باید جهانی که خود را در آن می یابیم بشناسیم. در این کتاب به جای آن که شبیه اکثر آثار تاریخ فلسفه با انبوهی از اسامی فلاسفه‌ی برجسته و آجر روی آجر گذاشتن آنها مواجه شویم -که البته روش درست هم همان است – یک پنجره کلی و دقیق می‌گشاید؛ آن هم با بیانی ساده و به دور از پیچیده‌نمایی‌های رایج.

او از معجزه یونانی و تولد فلسفه در ششصد سال پیش از میلاد مسیح شروع می‌کند و با مرور سریع دیدگاه‌های عمدتا رواقیون و کلبی‌مسلکان، اندیشه نظم کیهانی را باز می‌گوید. در فصل بعدی به فلسفه مسیحیت می‌پردازد چرا که بی‌توجهی به فلسفه ادیان توحیدی و پریدن از انتهای سده دوم تا آغاز سده هفدهم (دکارت) را نادرست می‌شمارد . او که شخصا خداناباور است به هدف مشترک و درخشان دین و فلسفه اشاره می‌کند: رستگاری

در هر یک از فصول، یکی از نقاط عطف پنج‌گانه را شرح می‌دهد: فلسفه یونانی که به نظم کیهانی باور دارد؛ فلسفه مسیحیت که خداباور است. فلسفه مدرن که معطوف به انسان‌گرایی است، پسامدرنیته با محوریت نیچه و نهایتا پسا پسا مدرنیته که فلسفه معاصر است و عمدتا در هایدگر و فیلسوفان پس از او تجلی می‌یابد.

آن چه این کتاب را برجسته می کند: پرفروش بودن آن در فرانسه، مرور کپسولی تاریخ فلسفه، روایت‌گری بی‌طرف و خودداری از داوری درباره اندیشه‌هایی که خلاف نظر نویسنده است و پرهیز از فضل‌فروشی‌های رایج و نهایتا ترجمه روان خواندنی.
این کتاب روش نقد اندیشه‌های فلسفی را معرفی می‌کند. یادمان باشد نقش اصلی فلسفه، انتشار روح انتقادی و روشنگر است.

[این یادداشت در صفحه شخصی دکتر حسین انتظامی منتشر شده است.]

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...