رمان «ساشنکا» [Sashenka] نوشته سایمن سیبگ مونتیفیوری [Simon Sebag Montefiore] با ترجمه آفاق زرگریان توسط انتشارات کتابسرای تندیس منتشر شد.

ساشنکا» [Sashenka] سایمن سیبگ مونتیفیوری [Simon Sebag Montefiore]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نسخه اصلی این‌کتاب سال ۲۰۰۸ منتشر شده است.

سایمن سیبگ مونتیفیوری متولد سال ۱۹۶۵ است. او پژوهشگر تاریخ، تهیه‌کننده تلویزیونی و نویسنده کتاب‌های تاریخی عامیانه است.

داستان «ساشنکا»، مربوط به زمستان ۱۹۱۶ در آستانه انقلاب روسیه است و اتفاقاتش در شهر سن‌پترزبورگ رخ می‌دهند. شخصیت اصلی قصه، ساشنکا زیتلین، دختری ۱۶ ساله و زیبا و خودسر است که وقتی مادرش با راسپوتین و دوستان هرزه خود در مهمانی‌ها به سر می‌برد، او دزدکی در هوای یخبندان بیرون می‌آید تا نقش خود را در بازی خطرناک توطئه و فریب اجرا کند.

با گذر از سال‌های مختلف، داستان رمان به تابستان سال ۱۹۳۹ می‌رود که شهر مسکو گرفتار تصفیه‌های استالینی است. در این‌شرایط ساشنکا با یکی از همراهان فدایی استالین ازدواج کرده و صاحب دو فرزند است که آن‌ها را بسیار دوست دارد. اما اتفاقی غیرمنتظره برای او رخ می‌دهد که زندگی‌اش را زیر و رو می‌کند. او گرفتار عشقی دیوانه‌وار می‌شود که سرنوشتی وخیم برایش رقم می‌زند.

داستان زندگی این‌زن به‌مدت ۵۰ سال مخفی می‌ماند تا تاریخ‌دانی جوان با کنجکاوی سراغ آن‌ رفته و این‌داستان را از لابه‌لای اسناد و برگه‌های تاریخی بیرون می‌کشد؛ داستان زنی که ناچار شد بین نجات خود و نجات کسانی که دوستشان دارد، تصمیم گرفته و دست به انتخاب بزند...

این‌کتاب با ۷۲۰ صفحه و قیمت ۱۸۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...