کتاب «چرا نمی‌توانیم منتظر بمانیم؟» [Why we can't wait] نوشته مارتین لوتر کینگ [Martin Luther King Jr] با ترجمه عبدالکریم حسین زاده توسط نشر نو روانه بازار شد.

چرا نمی‌توانیم منتظر بمانیم؟» [Why we can't wait]  مارتین لوتر کینگ [Martin Luther King Jr

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، «چرا نمی‌توانیم منتظر بمانیم؟» داستان مبارزه‌ی شهروندان آمریکا است که از زبان یکی از قدرتمندترین، شیواترین، و رساترین صداهای عدالت‌خواهی دوران مدرن روایت می‌شود. اکنون، بیش از هر زمانی، این کتاب سندی جاودانه است و گواهی عمیقا انسانی بر دیدگاه‌های اخلاقی، عاشقانه، صلح‌جویانه، و در عین حال خردمندانه و شجاعانه‌ی مارتین لوتر کینگ، مردی که در راه آنچه رویای خود می‌پنداشت متحمل سختی‌های جان‌فرسا شد؛ چه زمانی که زنی معترض به مبارزات وی در خیابان با کارد قفسه‌ی سینه‌اش را شکافت، چه آن زمان که به زندان افتاد، چه آن هنگام که اف. بی. آی. کمونیستش خواند و ادگار هوور (رئیس اف. بی. آی.) درباره‌اش گفت: «من از قیام یک مسیح سیاهپوست می‌ترسم» و وی را بزرگ‌ترین خطر برای آمریکا و تحریک‌کننده‌ی نژادی در کشور خواند. او در مبارزه با تبعیض چشم انتظار منجی نماند و قدم در راه گذاشت تا روزی جان سپرد.

این کتاب از هشت بخش تشکیل شده که از آن جمله می‌توان به انقلاب سیاهان-چرا در سال ۱۹۶۳ ، شمشیر شفابخش، بیرمنگام بول کانر، روزی نو در بیرمنگام، نامه از زندان بیرمنگام، سفید و سیاه با هم، تابستان ناخرسندی ما، روزهای پیش رو می‌شود.

دوروتی کاتن در بخش پیشگفتار این کتاب آورده است: سال ۱۹۶۳ تفکیک نژادی در بیرمنگام بیداد می‌کرد و از هر شهر دیگری در آمریکا بدتر بود. شدت مبارزات ما برای آزادسازی نشان از ماهیت وحشیانه و فراگیر تفکیک نژادی در این شهر داشت و از دشواری‌های این مرحله از سفرمان خبر می‌داد. هرچه بیشتر حقوق شهروندی خود را خواستار می‌شدیم، ماموران دولتی تفکیک طلب خشم و نفرت بیشتری به ما روا می‌داشتند. با وجود سرکوب‌های گستره، صدها شهروند بیرمنگامی به مبارزه برای تغییر پیوستند. راهپیمایی آزادی خواهانه و تن دادن به بازداشت و زندان کار هر روزه ما شده بود…

در این کتاب مارتین به یاد می‌آورد که وقتی بگومگوهای اطرافش بالا گرفته بود و او بی‌صدا فقط به آن‌ها گوش می‌کرد چقدر در دلش احساس ناامیدی کرده بود؛ جر و بحث بر سر این بود که آیا او باید برای وثیقه آزادی صدها معترض دستگیر شده پول جمع می‌کرد یا اینکه خودش هم به زندان می‌رفت، زیرا او بسیاری دیگر راهم نه تنها در بیرمنگام بلکه در کانون فعالیت‌های اعتراضی شهرهای دیگر به این کار ترغیب کرده بود…

کتاب «چرا نمی‌توانیم منتظر بمانیم؟» نوشته مارتین لوتر کینگ در 186 صفحه و با قیمت ۷۵ هزار تومان توسط نشر نو منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...